گردنه صعبالعبور
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَ ما ادْريكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ اوْ اطْعامٌ فى يَوُمٍ ذى مَسْغَبَةٍ يَتيماً ذا مَقْرَبَةٍ اوْ مِسْكيناً ذا مَتْرَبَةٍ ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذينَ امَنوُا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةٍ»
ولى او (انسان ناسپاس) از آن گردنه سخت نگذشت و تو نمىدانى آن گردنه چيست؟
آزادكردن برده يا در روز گرسنگى غذا دادن يتيمى خويشاوند يا مستمندى خاكنشين را.
آنگاه از كسانى باشد كه ايمان آورده، و يكديگر را به شكيبايى و رحمت توصيه مىكنند.
پس از يادآورى خلقت انسان و نعمتهايى كه به او داده و اينكه وى را به دو راه خير و شر آشنا كرده، اكنون ناسپاسى انسان را در برابر آن همه نعمت و امكانات مطرح كرده و مىفرمايد:
«فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ» اين انسان ناسپاس از آن گذرگاه سخت عبو نكرد.
#اقتحام، عبور و داخل شدن با سرعت و فشار و شدت است.
#عقبه نيز راه عبور و سنگلاخى است كه به قله كوه منتهى مىشود،
پس منظور از اقتحام عقبه اين است كه انسان به وسيله اعمالى كه ذكرمىشود، بايد از اين گذرگاه سخت بالا رود و به سرزمين نجات و رستگارى برسد.
در اين آيات از تكاليفى كه به گردن بندگان خداست، به عنوان «عقبه» ذكر كرده، زيرا انجام آنها مخالفت با هواى نفس و صبر و تحمل لازم دارد، همچون بالا رفتن از گذرگاهى سخت با شيبى زياد براى رسيدن به مقصدى كه در پس آن است. قرآن از بين تكليفها نيز دو تكليف مالى را مثال زده است. شايد از اين جهت كه تكاليف مالى گرانتر و سنگينتر است,
چه بسا افرادى كه نماز مىخوانند، روزه مىگيرند، ولى در پرداخت خمس، زكات، كفارات و آزاد كردن بندگان، كمك به نيازمندان و مثل آن به بهانههاى مختلف متوسل مىشوند تا شانه از زير بار آنها خالى كنند.
ادامه: آزاد كردن بردگان