شأن نزول اين آيه شريفه
در شأن نزول اين آيه شريفه، از ابن عبّاس نقل كرد ه اند كه:
پيش از درخشيدن خورشيد جهان افروز اسلام و بعثت پيامبر(صلی الله علیه و اله و سلم)، يهود براى شرك گرايان اوس و خزرج، پيوسته از آمدن آن حضرت سخن مى گفتند و ضمن بيان ويژگيهاى آخرين پيامبر از كتاب آسمانى خويش، نويدِ آمدنش را كه از تورات دريافت كرده بودند، به همه مى دادند؛ امّا پس از آمدن پيامبر (صلی الله علیه و اله و سلم)، ازسر رشك و جاه طلبى، راه حق ستيزى را برگزيدند.
دو تن از سران اوس و خزرج كه ايمان آورده بودند، به آنان گفتند: اى گروه يهود! از خدا بترسيد و به محمّد(صلی الله علیه و اله و سلم) ايمان آوريد؛ شما كه در گذشته آمدن آن حضرت را مايه پيروزى خود دربرابر جناح شرك اعلان مىكرديد و ما مشرك بوديم، اينك چگونه در جبهه شرك درغلطيده ايد؟!
عدّه اى از آنان مى گفتند: اين پيامبر چيزى كه ما را قانع كند همان آخرين پيامبر خداست، با خود نياورده است.
و درست در همين هنگام بود كه اين آيه شريفه فرود آمد.
از حضرت صادق (علیه السلام) نيز در اين مورد آورده اند كه:
يهود با تلاوت كتاب آسمانى خويش دريافته بودند كه موقعيت و جايگاه هجرت محمّد(صلی الله علیه و اله و سلم) - آخرين و برترين پيام آور خدا - در ميان كوه «احد» و «عير» است، از اين رو، از سرزمين خود كوچ كردند و در آنجا فرود آمدند و بصورت سه گروه در «خيبر»، «فدك» و «تيما»، بساط زندگى پهن كردند، بدان اميد كه با ظهور اسلام و پيامبر، به او ايمان آورند. گروهى به نمايندگى از آنان باز هم به جستجو پرداختند، تا اينكه با يارى گرفتن از شترداران عرب، نقطه مورد نظر را در مدينه يافتند؛ آنگاه طى نامه هايى به سه گروه نوشتند كه ما با پيدا كردن مكان دقيق هجرت پيامبر، به رستگارى بزرگى نائل آمده ايم؛ شما نيز به سوى مدينه بياييد تا دست در دست هم به انتظار بعثت و هجرت پيامبرى كه نويدش را دريافت داشته ايم، بنشينيم. امّا هم دينانشان پاسخ دادند كه ما در اين نقاطى كه فرود آمده ايم، ديگر بساط زندگى گسترده ايم و كوچ دوباره ما مشكل است؛ علاوه بر اين، فاصله بسيارى هم با شما نداريم و با آمدن آن حضرت، بسرعت بهسوى شما خواهيم شتافت. و بدينسان، گروهى ديگر در مدينه اقامت گزيدند.
كارگزاران حكومت «يمن» بعد از آگاهى از استقرار يهود در مدينه و اطراف آن، آنان را محاصره كردند. يهود پس از آنكه از پادشاه يمن شكست خوردند، از او امان خواستند؛ سپس دليل هجرت خود را شرح دادند و گفتند كه اينجا جايگاه هجرت برترين و آخرين پيام آور خداست. پادشاه يمن پس از شنيدن اين مطلب، گروهى از اسيران يهود را آزاد ساخت به اين شرط كه با آمدن پيامبر اسلام(صلی الله علیه و اله و سلم)، به يارى او برخيزند.
بعد از آنكه يهود در مدينه مستقر شدند، دو گروه «اوس» و «خزرج» كه شرك گرا و بت پرست بودند، گاه و بيگاه به اموال و امكانات آنان دست درازى مىكردند؛ و يهوديان چون دربرابر آنان قدرت دفاع نداشتند، مى گفتند: به خواست خدا و با ظهور محمّد(صلی الله علیه و اله و سلم)، ما بر شما پيروز خواهيم شد و دست شما را از مال و اموال و شهر و ديار خويش كوتاه خواهيم كرد. امّا شگفتا كه پس از آمدن پيامبر(صلی الله علیه و اله و سلم) به مدينه، شرك گرايان به او ايمان آوردند و گروه بزرگ انصار را تشكيل دادند، امّا يهوديان راه حق ستيزى را درپيش گرفتند. و اين همان چيزى است كه آيه شريفه آن را ترسيم مى كند.
درمورد تأييدشدن كتابهاى آسمانى پيشين ازطريق آخرين كتاب آسمانى، چند نظر قابل ذكر است:
1. ممكن است منظور اين باشد كه قرآن شريف نويد آمدن آخرين پيامبر را كه در تورات و انجيل آمده است، و نيز نشانه هاى آن حضرت در آنها را تأييد مى كند.
2. همچنين ممكن است منظور اين باشد كه قرآن، آسمانى بودن اصل تورات و انجيل را گواهى مى كند.
3. و ممكن است هر دو نظر و هر دو احتمال، مورد نظر قرآن باشد. ( مجمع البیان)