سلام دوستداران قرآنی شهر نور
در این تاپیک با واژه های قرآنی و معانی آنها آشنا می شویم و همچنین آیاتی که از این الفاظ استفاده شده اند. إن شاءالله
منتظر یاری سبزتان در این تاپیک هستیم.
❤ |
سلام دوستداران قرآنی شهر نور
در این تاپیک با واژه های قرآنی و معانی آنها آشنا می شویم و همچنین آیاتی که از این الفاظ استفاده شده اند. إن شاءالله
منتظر یاری سبزتان در این تاپیک هستیم.
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
فاطمه (2013_07_09), مدير سايت (2013_07_12), مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_09), سحر (2013_07_11), صبور (2013_07_06)
❤ |
اولین واژه:
صوم:
روزه.
همچنين است صيام.
اصل آن امساك از مطلق فعل است خوردن باشد، يا گفتن، يا رفتن، لذا به اسبى كه از خوردن و راه رفتن خود دارى كند گويند: صائم.
شاعر گويد: خيل صيام واخرى غير صائمهة (راغب)
در اقرب الموارد نيز گويد: اصل آن امساك از مطلق فعل است.
در مجمع فرموده: صوم در لغت به معنى امساك و از آن به سكوت صوم گويند.
ابن دريد گفته: هر چه از حركت ايستاد صوم گرفته.
نابغه گويد: «خَيْلُ صِيامٍ وَ خَيْلٌ غَيْرَ صائِمِةِ تَحْتُ الْعجاجِ وَ اخرى تعلك اللّجما يعنى زیر غبار اسبانى بى حركت و اسبانى در تلاش اند. و عده اى ايستاده و لگام خويش را مى جوند.
«صامَتِ الرّیحُ» يعنى باد ايستاد. «صامَتِ الشَّمْسُ» آفتاب در وسط روز ايستاد...
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
فاطمه (2013_07_09), مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_09), سحر (2013_07_11), صبور (2013_07_06)
❤ |
[ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (بقره:183)].
صوم اسلامى امساك مخصوصى است از طعام و چيزهاى ديگر كه در كتب فقه مذكور است از طلوع فجر شروع شده و با رسيدن شب به پايان مى رسد. [أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَائِكُمْ ۚ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ ۗ عَلِمَ اللَّـهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ ۖ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّـهُ لَكُمْ ۚ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ۖ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ ۚ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ ۗ تِلْكَ حُدُودُ اللَّـهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّـهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (بقره:187)].
جمله «كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِن قَبْلِكُمْ» دليل آن است كه روزه در امّت هاى گذشته نيز بوده است.
در الميزان فرموده: اين جمله فقط در مقام تنظير است بر كيفيّت صوم امم گذشته و بر اينكه بر همه آنها روزه واجب بوده دلالت ندارد.
قرآن معين نكرده مراد از اين امم كدام اند. تورات و انجيل فعلى از وجوب صوم خالى اند و فقط آن را مدح مى كنند.
مع الوصف يهود و نصارى روزهاى معيّنى از سال را به اشكال مختلف روزه مى گيرند مثل روزه از گوشت، روزه از شير، روزه از اكل و شرب،
و در قرآن حكايت روزه زكريا از سخن گفتن هكذا روزه مريم از سخن گفتن شده است. بلكه روزه عبادتى است که از غير ارباب اديان نيز نقل شده چنانكه از مصر قديم و رومانى ها منقول است بت پرستان هند تا به امروز روزه مى گيرند.
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
فاطمه (2013_07_09), مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_09), سحر (2013_07_11), صبور (2013_07_06)
❤ |
بايد دانست درباره صوم زكريا ازسخن گفتن، در قرآن مطلبى نيست بلكه خداوند سه روز قدرت سخن گفتن رااز وى سلب كرده چنانكه در آيه 41 سوره آل عمران و 10 سوره مريم مذكور است و آن علامت استجابت دعاى زكريا در خصوص فرزند خواستن بود بر خلاف جريان مريم كه صريحاً فرموده: [«فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا» مريم:26)].
از روزه صمت كه راجع به مريم در آيه فوق نقل شده به دست مى آيد كه چنين روزه اى در بنى اسرائيل بوده است و آن كلام عقلى است كه شخص چند روز مثلاً دم از سخن فرو بندد و در مقابل فكر بكند.
سكوت توأم با فكر معانى بسيارى به انسان مى فهماند چنانكه بيتوته حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم در غار حراء ظاهراً شبيه آن بوده است: سكوت توأم با تفكّر.
در الميزان از آيه شريفه استظهار شده كه چنين صومى در بنى اسرائيل مستحب بوده.
در مجمع از جبائى نقل شده كه خدا مريم را به چنان نذرى امر كرد والا جايز نبود كه بدون نذر بگويد نذر كرده ام.
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
فاطمه (2013_07_09), مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_09), سحر (2013_07_11), صبور (2013_07_06)
❤ |
در اسلام صوم صمت تشريع نشده بلكه حرام است رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرموده: «و لا صمت يوماً الى الليل (الى أن قال) و صوم الصمت حرام»
امام سجّاد عليه السلام فرمود: «صوم الصمت حرام»
امام صادق عليه السلام فرموده: «و لا صمت يوماً الى الليل»
رجوع شود به وسائل كتاب صوم.
فقهاء فرموده اند: حرام است انسان در نيّت روزه خويش سكوت را قيد بكند ولى اگر بدون تكلّم روزه بگيرد اشكال ندارد.
از روايات گذشته روشن مى شود كه روزه صمت يعنى فقط از تكلم امساك كند البته با نيّت، حرام است. اما در اسلام كم سخن گفتن و بيشتر فکر کردن ممدوح است.
در جواهر بحرمت روزه كه فقط امساك از كلام باشد فتوى داده است.
در اسلام غير از روزه ماه رمضان روزه هاى واجب و مستحب بسيار است از قبيل روزه كفّارات و روزه ايام متبركه كه در كتب فقه مشروحاً ذكر شده است.
روايات در ترغيب به روزه و ذكر ثواب آن بسيار است و روزه رمضان از ضروريات اسلام و منكر آن خارج از دين است.
قاموس قرآن
واژه یعد با حرف م شروع می شود
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
فاطمه (2013_07_09), مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_09), سحر (2013_07_11), صبور (2013_07_06)
❤ |
مهل
آرامى، عجله نكردن.
«مَهَلَ فى عَمَله مَهْلاً: عَمَلَهُ بِالسَّكينَةِ وَالرِفْقِ وَ لَمْ يُعَجِل» تمهيل و امهال به معنى مهلت دادن است. [ فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا ** طارق:17].
به كفار مهلت بده مهلت كمى در باره شان عجله نكن، منتظر تدبير خدا و جريان امر خدا باش مثل [فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا ** مريم:84].
«رُوَيد» به معنى قليل است.
طبرسى و زمخشرى گفته اند آمدن دو فعل براى تأكيد و تبديل فعل براى دفع تكرار است.
به نظر الميزان تمهيل براى تدريج و امهال مقيد دفعى بودن است و لذا امهال با رويداً مقيد شده يعنى امهال توأم با قلت است كه بلافاصله عذاب مى رسد
(ترجمه آزاد) پس منتظر باش و عجله نكن و چون وعده فرا رسيد فقط كمى درنگ كن.
وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا
و واگذار مرا و تکذیب کنندگان دارای نعمت را و مهلت ده ایشان را اندکی.
- سوره : المزمل آیه : 11
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
فاطمه (2013_07_09), مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_09), سحر (2013_07_11), صبور (2013_07_09)
❤ |
مُهْل
وَ إِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ كهف: 29.
إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ طَعامُ الْأَثِيمِ. كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ دخان: 45.
يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ معارج: 8.
اين لفظ سه بار بيشتر در قرآن مجيد نيامده است آنرا ته مانده روغن زيتون، آهن و مس مذاب و غيره گفته اند
، ظاهرا مراد از آن در آيات فلزّ مذاب است يعنى: روزى كه آسمان همچون مس گداخته شود.
واژه بعد با حرف ل شروع می شود.
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
فاطمه (2013_07_09), مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_09), سحر (2013_07_11), صبور (2013_07_09)
لؤلؤ
مرواريد.
در قاموس گويد:
«اللّؤلؤ: الدّر»
و در «درر» گويد:
درّ بضمّ اوّل لؤلؤ عظيم است يعنى مرواريد درشت. مراد از آن همان مرواريد است كه از دريا صيد ميشود.
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ از آن دو دريا مرواريد و مرجان بدست ميايد. رحمن: 22.
وَ حُورٌ عِينٌ. كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ واقعة: 22 و 23.
يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً حجّ: 23- فاطر: 33.
درباره آيه يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ روايتى هست كه در «برزخ»* ديده شود.
لؤلؤ مجموعا شش بار در قرآن بكار رفته يكى درباره مرواريد دنيا دو بار در وصف خدمه بهشت، يكبار در وصف زنان بهشتى و دو بار در زينت اهل جنّت.
* طبرسى در مجمع البيان در تفسير «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ، بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ» رحمن: 19 ميگويد: از سلمان و سعيد بن جبير و سفيان ثورى نقل شده كه دو دريا على و فاطمه
عليهما السلام اند، برزخ ميان آندو محمّد صلّى الله عليه وآله است، لوءلوء و مرجان كه از آندو خارج ميشوند حسنين عليهما السلام اند. بعد ميگويد:
عجب نيست كه على و فاطمه عليهما السّلام دو دريا باشند، چون فضل و خيرشان وسيع است، دريا را بجهت وسعتش بحر گويند.
ناگفته نماند: حديث شريف از معانى تطبيقى قرآن مجيد ميباشد.
اجَل
مدّت معيّن و آخر مدّت.
راغب در مفردات گويد: اجل مدّتى است كه براى چيزى معين شود و اجل انسان مدّت حيات اوست.
قاموس آنرا مدّت شيىء و آخر مدت معنى كرده. بنا بر اين، اجل دو معنى دارد، مدّت معين و آخر مدّت.
و شايد استعمال آن در آخر مدت بطور مجاز باشد و ميشود گفت كه معناى اصلى آن تمام مدت است و اغلب استعمال آن در اين معنى است در آياتى نظير «لِيُقْضى أَجَلٌ مُسَمًّى- ... لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ- ... لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ- ... فَلَمَّا قَضى مُوسَى الْأَجَلَ ...- أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ» و ... مراد تمام مدت است.
در آيه «إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ» بقره: 282 و آيه «مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ» (عنكبوت: 5) در الميزان فرموده هر دو بمعنى آخر مدت است (ج 7 ص 6) ولى بنظر ميايد كه مراد از اجل اللَّه روز قيامت باشد يعنى هر كه اميدوار لقاء اللَّه است زمان لقاء اللَّه حتما خواهد آمد چنانكه در الميزان ج 16 ص 105 فرموده است.
در كريمه «وَ أَنْ عَسى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ» اعراف: 185 ممكن است مراد آخر مدت باشد يعنى آخر عمرشان نزديك است و شايد مراد تمام مدت باشد يعنى نزديك است كه اجلشان (عمرشان) تمام شود در مجمع البيان آنرا وقت مرگ گرفته يعنى: مدتى كه با مرگ شروع ميشود.
روشنترين محلّى كه اجل را بمعنى آخر مدت گرفتهاند آيه «فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ» (طلاق: 2) است گفتهاند: يعنى چون زنان بآخر وقت عدّه رسيدند آنها را بشايستگى نگاه داريد (رجوع كنيد) و يا بشايستگى از آنها جدا شويد ناگفته نماند: اگر اجلهنّ را آخر وقت عدّه بدانيم لازم ميايد كه پيش از آن رجوع جايز نباشد، حال آنكه آيه «وَ الْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ ... وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذلِكَ» (بقره 228) دالّ بر جواز رجوع در تمام اوقات عدّه است «ذلِكَ» اشاره به «ثَلاثَةَ قُرُوءٍ» است و معنى آيه اين است: زنان مطلّقه بايد تا سه پاكى از شوهر كردن خود دارى كنند ... و شوهرهايشان سزاوارتراند كه در اين مدت آنها را بنكاح اول برگردانند و رجوع كنند.
و آنگهى از «فَأَمْسِكُوهُنَّ ...
أَوْ فارِقُوهُنَّ» استفاده ميشود كه شخص در يك زمان ميان امساك و مفارقت مخيّر است ولى چنانكه ميدانيم در آخر وقت فقط اختيار رجوع دارد و بعد از انقضاء عدّه فقط اختيار جدا شدن. مگر آنكه بگوئيم:
چون بآخر مدّت رسيدند يا رجوع كنيد و يا منتظر باشيد تا عدّه منقضى شود و آنوقت جدا شويد، اين هم احتياج بتقدير دارد.
بنظر ميايد كه مراد از اجل در آيه تمام مدت و مراد از بلوغ اجل تمام شدن آن و مراد از فَأَمْسِكُوهُنَّ نگاه داشتن با عقد جديد است يعنى چون مدتشان تمام شد بشايستگى با عقد جديد آنها را نگاه داريد و يا جدا شويد «1» آيه «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ» اعراف: 34 كه چندين بار در قرآن مجيد تكرار شده صريح است در اينكه امّتها نيز مدّت معيّن دارند و چون مدّتشان سر آمد از بين خواهند رفت مانند قوم نوح، عاد، ثمود و اقوام ديگر كه نامشان در تاريخ مانده است ممكن است مدت ملّتى تا آخر دنيا باشد مانند امّت اسلام و اين امر آنرا از داراى مدّت بودن خارج نميكند النهايه مدتش دراز است.
در تفسير الميزان است آيه «وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ» (مائده: 64) دلالت دارد كه امّت يهود تا قيامت باقى خواهد ماند. نگارنده گويد نظير آن، آيه «فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ» (مائده 14) است كه راجع بنصارى ميباشد.
على هذا قوم يهود و نصارى تا قيامت خواهند ماند زيرا بودن دشمنى ميان آنان تا روز قيامت، مستلزم آنست كه تا قيامت بمانند. در دوران حكومت جهانى اسلام كه بدست امام زمان عليه السّلام تشكيل خواهد شد، يهود و نصارى قهرا بصورت اقليّت خواهند ماند نه اينكه بكلّى بر چيده خواهند شد و اللَّه العالم.
(1) چنانكه نظير اين كلمه در باره عدّه وفات آمده و مراد از آن تمام شدن مدت است آيه 234 بقره چنين است: «يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ» يعنى چون مدتشان سر آمد بر شما در آنچه ميكنند گناهى نيست.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)