با در نظر گرفتن دو مقدمه ی فوق نتیجه می گیریم که از نظر قرآن کریم صرفاً درک مضمون و محتوا مراد نیست؛ بلکه قرآن را باید فهمید و عمل کرد. فهم قرآن به عنوان موضوع علم تفسیر شرطی لازم اما غیر کافی است؛ شرط کافی بودن آن التزام عملی به نتایج این فهم است. از این رو قرآن بر کنش و فرآیندی به نام تدبر تأکید کرده است؛ یعنی اندیشه ورزی توأم با عمل و نه صرفاً تفسیر که تنها با فهم و درک متن سر و کار دارد. گویا قرآن خود را یک کتاب کاملاً فهم پذیر و بدون تعقید می داند؛ آنگاه همگان را دعوت به تدبر در آن می کند. بهترین دلیل اثبات این مدعا فراخوان عمومی قرآن کریم به تدبر است.
بخش اول: «تدبر» در قرآن
1. 1. واژه شناسی
بن واژه ی تدبر یعنی «د-ب-ر» در مواضعی متعدد از قرآن کریم به کار رفته است. یدبر 4 بار، یتدبرون 2 بار، یدبروا 2 بار، ادبر 4 بار، مدبرات 1 بار، مدبر و مدبرین 8 بار، ادبار 1 بار، دابر 4 بار، دبر 5 بار و ادبار 13 بار و در مجموع مشتقات این بن واژه 44 بار در قرآن به کار رفته است (عبد الباقی، ماده ی دبر). اما از میان استعمال های متعدد فوق، آنچه در ارتباط با مسأله ی فهم قرآن کریم وارد شده است دو واژه ی «تدبر» و «اِدّبار» (به تشدید دال و باء) است که هر یک در 2 جای قرآن مطرح گردیده است:
الف. «أَفلا یتدبَّرونَ القرآنَ وَ لَو کانَ مِن عِندِ غَیرِ اللهِ لَوَجدوا فیهِ اختلافاً کثیراً». (نساء: 82)
ب. «أَفلا یتدَبَّرونَ القرآنَ أَم علَی قلوبٍ أَقفَالها». (محمد: 24)
ج. «أَفلم یدَّبَّروا القولَ...» (مؤمنون: 68)
د. «کتابٌ أَنزلناهُ إِلیکَ مبارکٌ لَّیدَّبَّروا آیاتهِ وَ لیتذکَّرَ أُولوا الأَلباب ِ». (ص: 29)