امام على (عليه السلام) فرمودند:
بر شما لازم است كه با كتاب خدا همراه بوده و بر دستورات ارزنده آن عمل نماييد؛
چه قرآن همان ريسمان محكم است كه شما را از گردابهاى بدبختى رها مى نمايد
و نورى است تابان كه راه حق و كمال را بر شما
آشكار مى سازد.
❤ |
امام على (عليه السلام) فرمودند:
بر شما لازم است كه با كتاب خدا همراه بوده و بر دستورات ارزنده آن عمل نماييد؛
چه قرآن همان ريسمان محكم است كه شما را از گردابهاى بدبختى رها مى نمايد
و نورى است تابان كه راه حق و كمال را بر شما
آشكار مى سازد.
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
فاطمه (2013_07_10), مدير سايت (2013_07_11), مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_06), مشعشع (2013_07_14), امیر هانی (2013_07_06), از خاک تا افلاک (2013_07_07), زنبق بنفش (2013_07_11), سحر (2013_07_11)
❤ |
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
فاطمه (2013_07_10), مدير سايت (2013_07_11), مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_10), مشعشع (2013_07_14), امیر هانی (2013_07_10), از خاک تا افلاک (2013_07_11), زنبق بنفش (2013_07_11), صبور (2013_07_10)
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴿بقره, ٣٨ ﴾
گفتيم : همگى از آن [مرتبه و مقام] فرود آييد؛ چون از سوى من هدايتى براى شما آمد، پس كسانى كه از هدايتم پيروى كنند نه ترسى بر آنان است و نه اندوهگين شوند .«38»
تفسیر نور
گرچه اعتراف به خطا و توبه ى آدم، سبب شد كه خداوند او را عفو نمايد، ولى بعد از توبه بار ديگر به بهشت برنمى گردد. زيرا آثار وضعى لغزش، غير از عفو الهى است. فرمان هبوط در چند آيه ى قبل همراه نوعى قهر بود، ولى در اين آيه چون بعد از توبه آدم است به صورت عادّى مطرح شده است. همچنين اميدوار مى كند كه اگر از هدايت الهى پيروى كنند، حزن و اندوهى نخواهند داشت.
1- گاهى يك حركت، دامنه ى تأثيرات خوب وبدش در همه ى عصرها و نسلها گسترده مى شود. «اهبطوا منها جميعاً»
2- با يك لغزش و خطا، نبايد كسى را طرد كرد، زيرا انسان قابل ارشاد و هدايت پذير است. «يأتينكم منّى هدىً»
3- براى راهنمايى بشر، آمدن انبيا قطعى است. «يأتينّكم»
4- هدايت واقعى تنها از طرف خداست. «منّى هدىً»
5 - امنيّت و آرامش واقعى، در سايه ى پيروى از دين و دستورات خداوند حاصل مى شود. «فمن تبع هداى فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون»
مدير سايت (2013_07_11), مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_10), گل مريم (2013_07_10), امیر هانی (2013_07_10), از خاک تا افلاک (2013_07_11), زنبق بنفش (2013_07_11)
تفسیر نمونه
چرا جمله اهبطوا تكرار شده است ؟
در آيات مورد بحث ، و آيات پيش از آن خوانديم كه قبل از توبه و بعد از توبه به آدم و همسرش حوا خطاب شده به زمين فرود آئيد، در اينكه اين تكرار براى تاءكيد است يا اشاره به دو مطلب ديگر در ميان مفسران گفتگو است ، ولى ظاهر اين است كه جمله دوم اشاره به اين واقعيت باشد كه آدم گمان نكند با پذيرش توبه او هبوط به زمين منتفى شده است ، بلكه او اين راه را بايد برود! يا به اين جهت كه از اول براى اين هدف آفريده شده بود، و يا به خاطر اينكه اين هبوط اثر وضعى عمل او بوده است ، اين اثر وضعى با توبه دگرگون نمى شود.
مخاطب در اهبطوا كيست ؟
((اهبطوا)) به صيغه جمع آمده است در حالى كه آدم و حوا كه مخاطب اصلى اين سخن بودند دو نفر بيشتر نبودند و بايد صيغه تثنيه آورده شود، اما به خاطر اينكه هبوط آدم و حوا به زمين نتيجه اش اين بود كه فرزندان و نسل هاى آنها نيز در زمين ساكن خواهند شد، به صورت صيغه جمع آمده است .
مدير سايت (2013_07_11), مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_10), گل مريم (2013_07_10), امیر هانی (2013_07_10), از خاک تا افلاک (2013_07_11), زنبق بنفش (2013_07_11), صبور (2013_07_10)
تفسیر المیزان
(قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً)، الخ اين آيه اولين فرمانى است كه در تشريع دين، براى آدم و ذريه او صادر شده، دين را در دو جمله خلاصه كرده، كه تا روز قيامت چيزى بر آن دو جمله اضافه نميشود.
و خواننده عزيز اگر در اين داستان، يعنى داستان بهشت و مخصوصا در آن شرحى كه در سوره طه آمده، دقت كند، خواهد ديد كه جريان داستان طورى بوده، كه ايجاب مى كرده، خداوند اين قضاء را در باره آدم و ذريه اش براند، و اين دو جمله را در اولين فرمانش قرار بدهد، خوردن آدم از آن درخت ايجاب كرد، تا قضاء هبوط او، و استقرارش در زمين، و زندگيش را در آن براند، همان زندگى شقاوت بارى كه آن روز وقتى او را از آن درخت نهى مى كرد، از آن زندگى تحذيرش كرد، و زنهارش داد.
و توبه اى كه كرد باعث شد قضايى ديگر، و حكمى دوم، در باره او بكند، و او و ذريه اش را بدين وسيله احترام كند، و با هدايت آنان بسوى عبوديت خود، آب از جوى رفته او را بجوى باز گرداند.
پس قضايى كه اول رانده شد، تنها زندگى در زمين بود، ولى با توبه اى كه كرد، خداوند همان زندگى را زندگى طيب، و طاهرى كرد، بنحوى كه هدايت بسوى عبوديت را با آن زندگى تركيب نموده، يك زندگى خاصى از تركيب دو زندگى زمينى و آسمانى فراهم آورد.
اين آن نكته ايست كه از تكرار او بهبوط در اين سوره استفاده ميشود، چون در اين سوره، يك بار مى فرمايد: (وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ، وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ، وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ، گفتيم: همگى بزمين هبوط كنيد، در حالى كه بعضى دشمن بعض ديگر هستيد، و تا مدتى معين در آن منزل كنيد و تمتع ببريد)، بار دوم مى فرمايد: (قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً، گفتيم همگى از بهشت فرود شويد، پس هر گاه هدايتى از من بسوى شما آمد، و البته خواهد آمد) الخ.
و اينكه توبه ميانه اين دو امر بهبوط واسطه شده، اشعار بر اين معنا دارد، كه توبه وقتى از آدم و همسرش سر زده، كه هنوز از بهشت جدا نشده بودند، هر چند كه در بهشت هم نبوده، و موقعيت قبلى را نداشته اند.
و اين اشعار را نيز دارد، كه نداى (وَ ناداهُما رَبُّهُما: أَ لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ؟ «1»
پروردگارشان ندايشان داد: كه مگر شما را از اين درخت نهى نكردم؟) الخ بعد از نهى (لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ) الخ، بوده كه در اولى اشاره را با لفظ (تلكما) آورد، كه مخصوص اشاره بدور است، و در دومى كه قبل از اولى واقع شده، اين اشاره با لفظ (هذا) آمده، كه مخصوص اشاره به نزديك است، در اولى كلمه (نادى ندا كرد) آمده، كه باز مخصوص دور است، و در دومى كلمه (قال) كه مخصوص نزديك است بكار رفته است، (دقت فرمائيد).
اين نكته را هم بايد دانست: كه از ظاهر جمله: (وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ)، و جمله (فِيها تَحْيَوْنَ، وَ فِيها تَمُوتُونَ، وَ مِنْها تُخْرَجُونَ) «2»، الخ برمى آيد: كه نحوه حياة بعد از هبوط، با نحوه آن در قبل از هبوط، فرق مى كند، حياة دنيا حقيقتش آميخته با حقيقت زمين است، يعنى داراى گرفتارى، و مستلزم سختى، و بدبختى است، و لازمه اين نيز اين است كه انسان در آن تكون يابد، و دو باره با مردن جزو زمين شود، و آن گاه براى بار ديگر از زمين مبعوث گردد.
در حالى كه حياة بهشتى حياتى است آسمانى، و از زمينى كه محل تحول و دگرگونى است منشا نگرفته است.
از اينجا ممكن است بطور جزم گفت: كه بهشت آدم در آسمان بوده، هر چند كه بهشت آخرت و جنت خلد، (كه هر كس داخلش شد ديگر بيرون نميشود)، نبوده باشد.
1- سوره اعراف آية 22
2- سوره اعراف 20 و 21
وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ﴿ بقره, ٤٥﴾
از صبر و نماز [براى حل مشكلات خود و پاك ماندن از آلودگى ها و رسيدن به رحمت حق] كمك بخواهيد و بى ترديد اين كار جز بر كسانى كه در برابر حق قلبى فروتن دارند سخت است.
تفسیر نور
هر چند اين آيه به دنبال خطابهايى كه به يهود شده آمده است، ولى مخاطب آن همه ى مردم هستند. در روايات مى خوانيم كه حضرت على عليه السلام هرگاه مسئله ى مهمى برايشان رخ مى داد به نماز مى ايستادند واين آيه را تلاوت مى كردند.
در روايتى از پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله نقل شده، كه صبر بر سه نوع است: 1- صبر در برابر مصيبت. 2- صبر در برابر معصيت. 3- صبر در برابر عبادت. بنابراين آنچه در روايات آمده كه مراد از صبر در اين آيه روزه است، اشاره به يكى از مصاديق صبر دارد.
نماز براى رسول اللّه صلى الله عليه وآله و امثال او نور چشم است ولكن براى بعضى ها كه خشوع ندارند، چون بار سنگين است. خشوع، مربوط به قلب و روح و خضوع، مربوط به اعضاى بدن است.
نمازِ با توجّه، انسان را به ياد قدرت بى نهايت خدا مى اندازد و غير او را هر چه باشد كوچك جلوه مى دهد. مِهر او را در دل زياد مى كند، روحيّه ى توكّل را تقويت مى كند و انسان را از وابستگى هاى مادّى مى رهاند. همه ى اين آثار، انسان را در برابر مشكلات مقاوم مى سازد.
صبر و مقاومت، كليد تمام عبادات است. فرشتگان به اهل بهشت سلام مى كنند، امّا نه به خاطر نماز و حج و زكات، بلكه به خاطر مقاومت و پايدارى آنها؛ «سلام عليكم بما صبرتم» چون اگر مقاومت نباشد، نماز وجهاد وحج و زكات نيز وجود نخواهد داشت. حتّى شرط رسيدن به مقام هدايت و رهبرى الهى، صبر است؛ «جعلنا منهم ائمّةً يهدون بأمرنا لمّا صبروا»
خاطره
شاعرى به نام نجاشى، كه يكى از دوستداران حضرت على عليه السلام بود، در ماه رمضان شراب خورد. به دستور امام، هشتاد ضربه تازيانه به او زدند و بيست ضربه نيز به خاطر ارتكاب گناه در ماه رمضان اضافه زدند. او ناراحت شد و به معاويه پيوست و عليه حضرت شعر گفت! اطرافيانِ نجاشى كه قبيله اى مهم در كوفه بودند از على عليه السلام گلايه كردند كه چرا ياران خود را نگه نمى دارد؟! طارقبن عبداللّه رئيس آنها با ناراحتى به امام گفت: شما چرا بين دوست و بيگانه تفاوت قائل نمى شويد؟ شخصى همانند نجاشى نبايد شلاّق بخورد، ما اين گونه رفتار را تحمّل نمى كنيم. امام در جواب او اين آيه را تلاوت فرمود: «و انّها لكبيرة الاّ على الخاشعين» طارق نيز به معاويه پيوست.
بنابراين گرچه آيه درباره نماز است، ولى در موارد مشابه مى توان از آيات قرآن استمداد كرد.
پیام
1- صبر ونماز، دو اهرم نيرومند در برابر مشكلات است. «استعينوا بالصبر و...»
2- هر چه در آستان خدا اظهار عجز و بندگى بيشتر كنيم، امدادهاى او را بيشتر دريافت كرده و بر مشكلات پيروز خواهيم شد. «استعينوا بالصبر و الصلوة»
3- استعانت از خداوند در آيهى «ايّاك نستعين» منافاتى با استعانت از آنچه به دستور اوست، ندارد. «استعينوا بالصبر»
4- سنگين بودن نماز، نشانه ى تكبّر در برابر خداست. «لكبيرة الاّ على الخاشعين»
بَلَى مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فأُوْلَئِكَ أَصْحَبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ
آرى، هر كس بدى كسب كند و گناهش او را فراگیرد (و آثار گناهان سراسر وجودشان را بپوشاند)، آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند بود.
نکته ها
برخلاف گمان بنى اسرائیل كه خیال مىكردند كیفر خداوند دربارهى آنان با كیفر الهى نسبت به دیگران تفاوت دارد، این آیه مىفرماید: همه در برابر قانون یكسان هستند و اگر آثار گناهان، چنان انسان را احاطه كند كه فرصت توبه و بازگشت نداشته باشد، براى همیشه در جهنّم خواهد بود.
پيام ها
1- در برابر خیالات و موهومات، با صراحت و قاطعیّت برخورد كنید. «بلى مَن»
2- كیفر و پاداش براساس آرزو نیست، بلكه براساس عمل است. «بلى مَن كسب»
3- آن دسته از گناهان كیفر دارند كه آگاهانه و از روى عمد و اختیار مرتكب شده باشیم، نه بر اساس جهل یا جبر. «كسب»
4- گناهكار به خیال كسب سود و بهره، گناه مىكند. «كسب سیّئة»
5 - هر گناهى، آثار و عوارضى دارد كه آن عوارض مىتواند انسان را در خود غرق كند. «أحاطت»
6- انسان فطرتاً پاك است، ولى گناه و خطایا بر او عارض شده، او را احاطه كرده و جوهر او را عوض مىكنند. «احاطت به خطیئته»
7- خوى وخصلت گناهكارى، موجب جاودانگى در آتش دوزخ است. «مَن كسب... احاطت... خالدون»
درس هایی از قرآن
همیشه به یک چیز فکر کنید، خدا و رضایت او را در هر عملی، سخنی، شنیدنی، دیدنی، وبالاخره هر ذهنیتی و عینیتی که در اندیشه وجودتان احساس می کنید، در نظر بگیرید .
تقوی را فراموش نکنید .
من اگر از تقوی نصیبی نبرده ام، اما افراد با تقوا را دیده ام که چگونه محبوب خدایند.
:::: شهید فتح الله هندیانی ::::
❤ |
پرتویی از آیات 246 تا 252 سوره بقره
آياتى كه تفسير آنها ازنظرتان گذشت، بيانگر داستان درس آموز و شگفت انگيزى است، و پيامها و درسهاى انسان سازى دارد كه بطور گذرا به برخى از آنها اشاره مى شود:
1. مرگ و زندگى تنها به دست آفريدگار هستى است؛
بنابراين، بايد در اين فاصله آمدن و رفتن و عمر گرانمايه اى كه او به ما ارزانى داشته است، به گونهاى حركت كنيم و به سبك و شيوها ى عمل نماييم كه فرداى پايان زندگى و انتقال به جهان ديگر، ندامت و حسرت گريبان ما را نگيرد و پاسخ درستى به اين سؤال داشته باشيم كه عمر و جوانى و امكانات و نعمتهاى گران خدا را چگونه مصرف كرده ايم، زيرا آيه شريفه نشان مى دهد كه همانگونه كه آن هزاران نفر به خواست خدا مردند و به اراده او زنده شدند، مرگ انسانها و زنده شدنشان نيز براى حساب و كتاب قطعى است.
2. در اداره جامعه و گزينش و انتخاب انسانها براى پستها و تصدّى مقامات و موقعيتها، نژاد و تبار و ثروت و امكانات و دجّال گرى و فريب كارى ملاك نيست، بلكه معيار، توانايى و كارآيى جسمى و علمى و آراستگى اخلاقى و انسانى يا تخصّص و امانت است: «انّاللّه اصطفاه عليكم و زاده بسطةً فىالعلم والجسم...».
3. اصل آزمون و آزمايش، يك اصل جهان شمول و از سنّت هاى آفريدگار هستى است؛ و او چنين خواسته است كه همه بندگانش آزمون شوند، تا استعدادها و تواناييها و هويت و حقيقت و گوهر وجود خويش را شكوفا سازند؛ و او هر فرد و گروهى را به گونه اى خواهد آزمود.
و عجل فرجهم
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
مدير سايت (2013_07_11), مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_11)
الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَو اْ لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِى يَتَخَبَّطُهُ الْشَّيْطَنُ مِنَ الْمَسِّ ذَ لِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الْرِّبَو اْ وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الْرِّبَو اْ فَمَنْ جَآءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّنْ رَّبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُوْلَئِكَ أَصْحَبُ الْنَّارِ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ
كسانى كه ربا مىخورند، (در قیامت از قبرها) بر نمىخیزند مگر همانند برخاستن كسى كه بر اثر تماس شیطان، آشفته ودیوانه شده است. (نمىتواند تعادل خود را حفظ كند، گاهى زمین مىخورد و گاهى بر مىخیزد.) این (آسیب) بدان سبب است كه گفتند: داد و ستد نیز مانند ربا است. در حالى كه خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام كرده است. پس هركس كه موعظهاى از پروردگارش به او رسید و (از رباخوارى) خوددارى كرد، آنچه در گذشته (از طریق ربا بدست آورده) مال اوست، و كار او به خدا واگذار مىشود. امّا كسانى كه (دوباره به رباخوارى) بازگردند، آنان اهل آتش خواهند بود و در آن جاودانه مىمانند.
نکته ها:
«ربا»، در لغت به معناى زیادى وافزایش است. و در شریعت اسلام به معناى زیاده گرفتن در وام یا بیع است. مورد ربا، یا پول است یا جنس. گاهى پول را قرض مىدهد و بیش از آنچه داده باز پس مىگیرد، كه این رباى در وام است و گاهى جنسى را مىدهد و مقدار بیشترى از همان جنس را تحویل مىگیرد، كه این نیز در مواردى ربا مىشود.
رباخوار، به كسى تشبیه شده كه شیطان او را خبط كرده است. «خَبط» به معناى افتادن و برخاستن و عدم تعادل به هنگام حركت است.
رباخوار در قیامت همچون دیوانگان محشور مىشود، چرا كه در دنیا روش او باعث بهم خوردن تعادل جامعه گردیده است. ثروت پرستى، چشم عقلش را كور كرده و با عمل خود چنان اختلافات طبقاتى و كینه را بر مىانگیزد كه فقر و كینه سبب انفجار شده و اصل مالكیّت را نیز متزلزل مىكند. براى این افراد، گویا ربا اصل و خرید و فروش فرع است، فلذا مىگویند: بیع و معامله هم مثل رباست و تفاوتى ندارند.
انتقاد از رباخوارى، ربا گرفتن و ربا دادن، از ابتداى اسلام مطرح بوده است. در سوره روم كه در مكّه نازل شده است، مىفرماید: «و ما اوتیتم من ربا لیربوا فى اموال النّاس فلایربوا عند اللّه» [753] یعنى آنچه به قصد ربا مىدهید تا براى شما در اموال مردم بیفزاید، بدانید كه نزد خداوند افزون نمىشود.
سپس در سورهى آلعمران با فرمان «لاتأكلوا الرّبا» [754] از آن نهى گردیده و بیشترین انتقاد از رباخوارى در همین آیات آمده است. ضمناً آیه «وأخذهم الرّبا وقد نُهوا عنه» [755] ، یادآور مىشود كه در مذهب یهود نیز «ربا» حرام بوده، همچنان كه این حرمت در تورات [756]ذكر شده است.
ویرایش توسط گل مريم : 2013_07_12 در ساعت 12:30 PM دلیل: درج لینک به تاپیک همایش
همیشه به یک چیز فکر کنید، خدا و رضایت او را در هر عملی، سخنی، شنیدنی، دیدنی، وبالاخره هر ذهنیتی و عینیتی که در اندیشه وجودتان احساس می کنید، در نظر بگیرید .
تقوی را فراموش نکنید .
من اگر از تقوی نصیبی نبرده ام، اما افراد با تقوا را دیده ام که چگونه محبوب خدایند.
:::: شهید فتح الله هندیانی ::::
آیات مربوط به ربا، بدنبال آیات انفاق آمد، تا دو جهت خیر وشر را كه توسط مال و ثروت پدید مىآید مطرح كند.
انفاق یعنى دادن بلاعوض و ربا یعنى گرفتن بلاعوض. هر آثار خوبى كه انفاق دارد، مقابلش آثار سوئى است كه ربا در جامعه پدید مىآورد.
به همین جهت قرآن مىفرماید: «یمحق اللّه الرّبا و یُربِى الصّدقات» خداوند ثروت بدست آمده از ربا را نابود، ولى صدقات را افزایش مىدهد.
تهدیدهایى كه در قرآن براى اخذ ربا و پذیرش حاكمیّت طاغوت آمده،براى قتل، ظلم، شرب خمر، قمار و زنا نیامده است. [757] حرمت ربا نزد تمام فرق اسلامى، قطعى واز گناهان كبیره است.
وقتى به امام صادق علیه السلام خبر دادند كه فلانى رباخوار است، فرمود: اگر قدرت مىداشتم گردنش را مىزدم. [758]
همچنان كه حضرت على علیه السلام وقتى با رباخوارى مواجه شد، از او خواست توبه كند، وقتى توبه كرد او را رها نمود و به دنبال آن فرمود: رباخوار را باید از عمل خود توبه دهند، همچنان كه از شرك توبه مىدهند.
از امام باقر علیه السلام نقل شده است كه فرمود: خبیثترین درآمدها، رباخوارى است. [759]
و رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمودهاند: هرگاه خداوند ارادهى هلاك قریهاى را داشته باشد، رباخوارى در آن قریه ظاهر مىشود. [760]
و خداوند، فرد رباخوار، وكیل، شاهد و كاتب ربا را لعنت نموده است. [761]
در حدیث مىخوانیم: رباخواران، در قیامت همچون دیوانگان محشور مىشوند. [762]
ویرایش توسط امیر هانی : 2013_07_12 در ساعت 10:48 AM
همیشه به یک چیز فکر کنید، خدا و رضایت او را در هر عملی، سخنی، شنیدنی، دیدنی، وبالاخره هر ذهنیتی و عینیتی که در اندیشه وجودتان احساس می کنید، در نظر بگیرید .
تقوی را فراموش نکنید .
من اگر از تقوی نصیبی نبرده ام، اما افراد با تقوا را دیده ام که چگونه محبوب خدایند.
:::: شهید فتح الله هندیانی ::::
گل مريم (2013_07_12)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)