راجع به عاقبت به خیری برای مثال حکایتی است که به یک جوان عابد اسرائیلی در خواب خبر دادند که خدا در نصف عمر تو را غنی { ثروتمند } و نصف دیگر فقیرت می نماید و انتخاب اینکه اول فقر باشد یا غنا { ثروتمندی } به عهده خودت است - در عالم خواب گفت مرا زنی است و باید با او مشورت کنم ( اینکه گفته اند با زن مشورت نکنید مشورت با زنانی است که عقلشان ضعیف و اهل شهوتند نه زنان صالحه که در عقل کم از مردان نیستند ) بالجمله وقتی که بیدار شد با زن صالحه اش مشورت کرد ، زن صالحه گفت بهتر است که نصف اول عمرت غنی شوی ، مرد گفت آخر عمر ضعیف می شوم ، زن گفت این طور بهتر است ، او هم قبول کرد ، از فردا غنی { ثروتمند } شد و مال می آمد زن گفت : خدا از آن طرف مال می دهد تو از این طرف انفاق کن در راه خدا - کم که نمی شود هرچه بدهی باز می آید چون وعده داده اند ، خلاصه نصفه اول عمرش تمام شد تاریخی رسید که بایستی از آن تاریخ به بعد فقیر شود ولی دید نه همانطور غنی { ثروتمند } است و مال می آید عرض کرد خدایا چطور شد که فقیر نشدم - در عالم رویا به او گفتند : چون در راه ما انفاق کردی ما بقی عمرت را هم غنا قرار دادیم یعنی در مقابل خوبی خوبی و در برابر بدی بدی است. معراج { از تالیفات شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب ره } صفحه 156