مرتبه چهارم از اسلام دنباله و لازمه همان مرحله سوم از ایمان است، چون انسانی که در مرتبه قبلی بود، حال او در برابر پروردگارش حال عبد مملوک است درباره مولای مالکش، یعنی دائما مشغول انجام وظیفه عبودیت است، آنهم بطور شایسته، و عبودیت شایسته همان تسلیم صرف بودن در برابر اراده مولی و محبوب او و رضای او است.
همه اینها مربوط به عبودیت در برابر مالک عرفی و بشری است و این عبودیت در ملک خدای رب العالمین عظیمتر و باز عظیمتر از آن است، برای اینکه ملک خدا حقیقت ملک است، که در برابرش هیچ موجودی از موجودات استقلال ندارند، نه استقلال ذاتی، نه صفتی، نه عملی، آری، ملکیتی که لایق کبریائی خدای جلت کبریاؤه است این ملکیت است.
پس انسان در حالیکه در مرتبه سابق از اسلام و تسلیم هست ای بسا بسا که عنایت ربانی شامل گشته، این معنا برایش مشهود شود که ملک تنها برای خداست، و غیر خدا هیچ چیزی نه مالک خویش است، و نه مالک چیز دیگر، مگر آنکه خدا تملیکش کرده باشد، پس ربی هم سوای او ندارد، و این معنائی است موهبتی، و افاضه ای است الهی، که دیگر خواست انسان در به دست آوردنش دخالتی ندارد،
و ای بسا که جمله ربنا و أجعلنا مسلمین لک و من ذریتنا أمة مسلمة لک و أرنا مناسکنا و تب علینا انک أنت التواب الرحیم(70) اشاره به همین مرتبه از اسلام باشد، چون ظهور جمله: اذا قال له ربه أسلم قال أسلمت لرب العالمین ظاهر در این است که امر أسلم امر تشریفی باشد، نه تکوینی، و ابراهیم (علیه السلام) دعوت پروردگار خود را اجابت نمود، تا به اختیار خود تسلیم خدا شده باشد و این هم مسلم است که امر نامبرده از اوامری بوده که در ابتداء کار ابراهیم متوجه او شده پس اینکه در اواخر عمرش از خدای تعالی برای خودش و فرزندش اسماعیل تقاضای اسلام و دستورات عبادت میکند چیزی را تقاضا کرده که دیگر به اختیار خود او نبوده و کسی نمیتواند به اختیار خود آن قسم اسلام را تحصیل کند.
و یا درخواست ثبات بر امری بوده که باز ثابت بودنش به اختیار خودش نبوده پس اسلامی که در آیه درخواست کرده، اسلام مرتبه چهارم بوده، و در برابر این مرتبه از اسلام، مرتبه چهارم از ایمان قرار دارد، و آن عبارت از این است که این حالت، تمامی وجود آدمی را فرا بگیرد، که خداوند متعال درباره این مرتبه از ایمان میفرماید:
ألا ان أولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون الذین ءامنوا و کانوا یتقون(71) چون مؤمنینی که در این آیه ذکر شده اند، باید این یقین را داشته باشند، که غیر از خدا هیچکس از خود استقلالی ندارد، و هیچ سببی تأثیر و سببیت ندارد مگر به اذن خدا، وقتی چنین یقینی برای کسی دست داد، و دیگر از هیچ پیشامد ناگواری ناراحت و اندوهگین نمیشود، و از هیچ محذوری که احتمالش را بدهد نمیترسد.
این است معنای اینکه فرمود: نه خوفی بر آنان هست، و نه اندوهناک میشوند، پس این همان ایمان مرتبه چهارم است، که در قلب کسانی که دارای اسلام مرتبه چهارم باشند پیدا میشود. باید دانست که در مقابل هر مرتبه از مراتب ایمان و اسلام، مرتبهای از کفر و شرک قرار دارد، این نیز معلوم است که هر قدر معنای اسلام و ایمان دقیقتر و راهش باریکتر شود، نجات از شرک و کفری که در مقابل آن است دشوارتر میشود(72).
همچنین باید دانست که در مقابل هر مرتبه از مراتب ایمان و اسلام، مرتبه ای از کفر و شرک قرار دارد، این نیز معلوم است که هر قدر معنای اسلام و ایمان دقیقتر و راهش باریکتر شود، از شرک و کفری که در مقابل آن است دشوارتر میشود(73).
70) سوره بقره آیه 128؛ پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتی که تسلیم فرمانت باشند، بوجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر، که تو توبه پذیر ومهربانی!
71) سوره یونس / آیه 62 و 63؛ آگاه باشید دوستان و اولیای خدا، نه ترسی دارند و نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند! همانا که ایمان آوردند، و از مخالفت فرمان خدا پرهیز میکردند.
72) المیزان / ج 1 / از ص 301 تا 303؛
73) المیزان / ج 1 / ص 308؛