اسباب بخشودگى گناهان
نـكـتـه قـابـل تـوجـه ايـنكه آيه فوق ، ارتباطى با مساءله توبه ندارد، زيرا توبه و بـازگـشـت از گـنـاه ، هـمـه گـنـاهـان حـتـى شـرك را مـى شـويـد، بلكه منظور از آن امكان شـمـول عـفـو الهـى نـسـبـت بـه كـسـانـى اسـت كـه تـوفـيـق تـوبـه نـيـافـتـه انـد، يعنى قـبـل از آنـكـه از كـرده هـاى خـود پـشـيـمـان شـونـد، و يـا بـعـد از پـشـيـمـانـى و قبل از جبران اعمال بد خويش از دنيا بروند.
تـوضـيـح ايـنـكـه : از آيـات مـتـعـدد قـرآن مـجـيـد اسـتـفـاده مـى شـود كـه وسايل آمرزش و بخشودگى گناه متعدد است كه آنها را مى توان در پنج موضوع خلاصه كرد:
1 - توبه و بازگشت به سوى خدا كه تواءم با پشيمانى از گناهان گذشته و تصميم بـر اجـتـنـاب از گـنـاه در آيـنـده و جـبـران عـمـلى اعـمـال بـد بـه وسـيـله اعمال نيك بوده باشد (آياتى كه بر اين معنى دلالت دارد فراوان است ) از جمله آيه : ((و هـو الذى يـقـبل التوبة عن عباده و يعفو عن السيئات ؛ او است كه توبه را از بندگان خود مى پذيرد و گناهان را مى بخشد.)) .
2 - كـارهـاى نـيـك فـوق العـاده اى كـه سـبـب آمـرزش اعمال زشت مى گردد، چنانكه مى فرمايد: ((ان الحسنات يذهبن السيئات ؛ كارهاى نيك آثار پاره اى از گناهان را از بين مى برد)).
3 - شفاعت كه شرح آن در جلد اول تفسير نمونه صفحه 223 گذشت .
4 - پرهيز از گناهان ((كبيره )) كه موجب بخشش گناهان ((صغيره )) مى گردد همانطور كه شرح آن در ذيل آيات 31 و 32 از همين سوره گذشت .
تفسير نمونه ، جلد 3، صفحه 456
5 - عـفـو الهـى كـه شـامـل افرادى مى شود كه شايستگى آن را دارند، همانطور كه در آيه مورد بحث بيان گرديد.
مـجـددا يـادآورى مـى كنيم كه عفو الهى مشروط به مشيت او است و به اين ترتيب يك مساءله عمومى و بدون قيد و شرط نيست ، و مشيت و اراده او تنها در مورد افرادى است كه شايستگى خـود را عـمـلا بـه نـوعـى اثـبـات كـرده انـد، و از ايـنـجـا روشـن مـى شـود كـه چـرا شـرك قـابـل عفو نيست ، زيرا مشرك ارتباط خود را از خداوند به كلى بريده است و مرتكب كارى شده كه بر خلاف تمام اساس اديان و نواميس آفرينش است .