سؤال: 6. ما در برابر كسى كه از معروف و منكر هيچ اطلاعى ندارد، چه وظيفه اى داريم؟
جواب :
آگاهى دادن به چنين كسى را تعليم جاهل گويند؛ هر چند در اصطلاح با امر به معروف و نهى از منكر متفاوت است؛ زيرا امر به معروف و نهى از منكر در صورتى است كه ترك كننده معروف و انجام دهنده منكر بداند كارى كه ترك كرده واجب بوده و كارى كه انجام مىدهد حرام است، ولى با همان ملاك وجوب امر به معروف و نهى از منكر - هدايت مردم و ايجاد جامعهاى خدا جوى و سالم - تعليم جاهل هم واجب شده است. از اين رو، در برخى روايات بر آموزش جاهل نيز امر به معروف و نهى از منكر اطلاق شده است:( آذرخشى ديگر در آسمان كربلا، ص 161. )
انما يؤمر بالمعروف وينهى عن المنكر مؤمن فيتعظ أو جاهل فيتعلم(بحار الانوار، ج 100، ص 71. )
افزون بر آيات و روايات، عقل نيز به ما حكم مىكند كه تعليم جاهل لازم است و احتمال اين كه خداوند خواسته باشد تنها به وسيله انبياء دستورها و احكام خود را به مردم برساند و پس از ارتحال پيامبران ديگر نمىخواهد كه اين احكام به نسلهاى آينده برسد، احتمالى باطل و غير عقلايى است.(محمد تقى مصباح يزدى، اخلاق در قرآن، ج 3، ص 347. )بنابراين، ارشاد و آگاهى دادن به شخصى كه درباره دين و احكام آشنايى دارد لازم است، هر چند در دايره امر به معروف و نهى از منكر قرار نگيرد(همان. ). البته كسى كه درباره معروف و منكر و احكام اسلامى ناآگاه است، يعنى ممكن است گاهى جاهل قاصر باشد، به اين معنا كه بدون هيچ تقصير و عذرى، دست او از فراگيرى احكام كوتاه بوده است. مانند اين كه تازه به سن تكليف رسيده است. گاهى نيز جاهل مقصر است؛ يعنى توانايى يادگيرى احكام را داشته، ولى كوتاهى كرده است. جاهل، قاصر باشد يا مقصر، گاه به نادانى خود آگاه است و زمانى جاهل مركب است؛ يعنى احكام را نمىداند، ولى گمان مىكند كه مىداند.
آموزش جاهل در اين موارد واجب است و بايد چنين كسانى را با ملايمت و مهربانى و به مقتضاى سن آنها آموزش داده، معروف و منكر را براى آنها روشن كرد.
البته آموزش كسى كه جاهل مركب است پيچيدگى بيشترى دارد و با روشن مناسب بايد به او فهماند كه حكم را به خوبى فرا نگرفته و اشتباه كرده است؛ چنان كه در مورد امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) آمده است كه در دوران كودكى، روزى پيرمرد را را ديدند كه مشغول وضو گرفتن بود، ولى روش وضو گرفتن او صحيح نبود.
آنها براى اين روش صحيح وضو را به او بياموزند و در عين حال رعايت احترام و سن او را بكنند، نزد او رفتند و سلام كردند و گفتند: ما دو برادريم و مىخواهيم وضو بگيريم، شما ببينيد وضوى كدام يك از ما بهتر از ديگرى است؟ پيرمرد وقتى وضوى آنها را ديد، گفت: پدر و مادرم به قربان شما! هر دو خوب وضو مىگيريد و اين من بودم كه اشتباه مىكردم(اين شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 168 - 169؛ بحارالانوار ج 43، ص 319 و آذرخشى ديگر از آسمان كربلا، ص 180. ).