بررسى آيات آغازين سوره ها - كه بيشتر ناظر به بيان چگونگى نزول قرآن و اوصاف آن است - نشان مى دهد كه قرآن، قبل از نزول، نزد خداوند رحمان، در ام الكتاب، لوح محفوظ يا كتاب مكنون ( طباطبايى، الميزان، ج2، ص15. ) و داراى اوصافى چون كتاب مبين، قرآن مبين، كتاب حكيم، قرآن حكيم، على حكيم بوده است: تلك آيات الكتاب المبين (شعراء، آيه 2؛ قصص، آيه 2 و يوسف، آيه 1) ؛ و الكتاب المبين (دخان، آيه 2 و زخرف، آيه 2. ) ؛ تلك ايات الكتاب و قرآن مبين (حجر، آيه 1. ) ؛ تلك آيات القرآن و كتاب مبين (نمل، آيه 1. ) ؛ تلك آيات الكتاب الحكيم( لقمان، آيه 2 و يونس، آيه 1.) ؛ و القرآن الحكيم (يس، آيه 2.) ؛ و انه فى ام الكتاب لدينا لعلى حكيم (زخرف، آيه 4. )؛ كتاب أحكمت آياته( هود، آيه 2)؛ بل هو قرآن مجيد * فى لوح محفوظ(بروج، آيات 21 - 22.)؛ انه لقرآن كريم * فى كتاب مكنون ( واقعه، آيات 77 - 78.).
سپس در مرحله نزول، كتاب مبين كه از ام الكتاب و عرش الهى نازل مى شود، تفصيل مى يابد و حالات و اوصاف جديدى به خود مى گيرد(محمد على لسانى فشاركى، جزوه علم محكم و متشابه ص 16 - 40. ): انا أنزلناه قرآناً عربياً( يوسف، آيه 3. )؛ انا جعلناه قرآناً عربياً( زخرف، آيه 3.)؛ كتاب فصلت آياته قرآناً عربياً( فصلت، آيه 3. )؛ بلسان عربى مبين(شعراء، آيه 195 و نحل، آيه 103.)؛ كتاب أحكمت آياته ثم فصلت من لدن حكيم خبير (هود، آيه 2)؛ و قرآناً فرقناه( اسراء، آيه 106)؛ تبارك الذى نزل الفرقان على عبده( فرقان، آيه 1.)؛ و أنزل الفرقان ( آل عمران، آيه 4)؛ و القرآن ذى الذكر(ص، آيه 2).
خداوند حكيم، هدف از اين تفصيل را قرائت، تلاوت، تعقل، تذكر، تعلم، و... مى داند( نك: اسراء، آيه 106؛ زخرف، آيه 3؛ فصلت، آيه 3؛ نور، آيه 1؛ طه، آيه 2)، اما جاى اين سؤال باقى است كه چرا قرآن حكيم قبل از تفصيل و تفريق، قابل تعقل و تعلم انسانها - جز شخص رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) - نبوده است؟