موضع امام سجاد (علیه السلام) درین معنی ، یعنی احساس گناهکاری ، موضعی مثبت بود و در آن به خوبی ایستادگی کرد و برای پیش راندن مسلمانان به سوی نفرت از بنی امیه و افزودن مبارزه جویی با آنان ، ازین احساس و عامل روانی استفاده کرد و آنرا برای رسیدگی به حساب زمامداران اموی ، عاملی مهم محسوب داشت.
امام علی بن الحسین (علیه السلام) کوشید ، این احساس گناه را شعله ورسازد و بر لهیب آن بیفزاید
پس به گروهی انبوه از مردم کوفه گفت :
« ای مردم شما را به خدای ، آیا میدانید که به پدرم نامه نوشتید و با او نیزنگ باختید ؟ از دل و جان با او پیمان بستید و میثاق کردید و بیعت نمودید اما او را کشتید ؟ دستتان بریده باد ... وقتی رسول الله (صلی الله علیه وآله) به شما بگوید خاندان مرا کشتید و حرمت مرا شکستید ، پس ، از امت من نیستید با چه چشمی به او خواهید نگریست
این احساس گناه ، عاملی بود پیوسته شعله ور ، که مردم را برای شورش و انتقام خواهی ، دائم به جلو می راند . امام (علیه السلام) توانست هر وقت فرصتی بدست می آمد ، مردم را به انقلاب بر ضد امویان برانگیزد و پیوسته این کار رااز سر میگرفت ، و آن شعله ، نه فرو می نشست نه خاموش میشد(2).
آن جو ناآرام و لبریز از شورش و اضطراب ، بنی امیه را واداشت تا جنبشهای امام سجاد (علیه السلام) و کارهای او را زیر مراقبت شدید قرار دهند وهر حرکتی که ازو سر می زد به شورشی نو تفسیر میشد که ناچار حکومت منحرف بنی امیه هدف آن بود.