یعنی دل انسان ارتباطی عمیق با آفریننده ی خود دارد و هنگامی که به عمق دل خود توجه نماید چنین رابطه ای را خواهد یافت ؛ ولی اکثر مردم مخصوصا در اوقات عادی زندگی که سرگرم امور دنیا هستند توجهی به این رابطه ی قلبی ندارند و تنها هنگامی که توجه شان از همه چیز بریده می شود و امیدشان از همه ی اسباب قطع می گردد می توانند به این رابطه ی قلبی توجه نمایند. 1
تنها جایی که می تواند خدا را در آن یافت دل مؤمن است ؛ و إلا هم مؤمن و هم کافر با جهان بیرون در ارتباط هستند ؛ در حالی که یکی همه ی هستی را جلوه های حق می بیند و دیگری تنها کوه و دشت و درختی که هیچ اثری از خالق در آنها یافت نمیشود را می بیند . چنین کسی نه تنها به خدا نزدیک نمی شود بلکه لحظه لحظه از او دور میگردد .
دل آئینه ای است که خدا در آن جلوه می کند . این آینه هر چه شفافتر باشد نور الهی را بهتر منعکس می کند . آئینه ی زنگار گرفته کی می تواند اشیاء دور و بر خود را نشان دهد ؟ لذا اگر دل را از آلودگی ها پاک کنیم و گرد و غبار از روی آن بزداییم نور خدا در آن منعکس خواهد شد . پس دست بکار شو و شیشه های غبار گرفته دلت را با اه سوزان شب و ناله سحر پاک کن و نظری به درون انداز تا جلوه نورانیت یگانه معبودت را ببینی و جز او هر آن چه در این خانه ارزشمند انبار کرده ای به بیرون اندازی دل حرم خداست در حرم او چه جای غیر ؟؟؟؟
تا وقتی دل علاقه مند به گناه و دنیاست چگونه می تواند خانه ی یار و محل انس با حق شود ؟