تصوير دوزخ :
به تصوير كشيدن و تبيين جايگاه نديده ، و دور از جولانگاه عقل و انديشه آدمى كارى ناممكن است ، از اين رو براى اين هدف بايد منابع مرتبط به وحى و عصمت را جستجو كرد و پس از قرآن كريم ، نهج البلاغه بهترين و معتبرترين و جامع ترين كتاب براى اين منظور است ، كه در موارد متعدد، آتش سوزان دوزخ و سختى ها و دشوارى ها و شكنجه هاى آن را به تصوير كشيده است :
1)...فكانت معالجه القتال اءهون على من معالجة العقاب ، و موتات الدنيا اءهون على من موتات الاءخرة . ( نهج ، فيض ، خ 53، صبحى ، خ 54.)
...پس درمان جنگ تحمل مشكلات آن بر من آسانتر از درمان كيفر خداوند آسانتر از كيفر اخروى است كه حاصل هماهنگى و تبعيت از انسان هاى مقام طلب و ناشايست مى باشد و مرگ هاى دنيا دشوارى هاى جنگ براى من آسانتر از مرگ عذاب ها ى آخرت است ...
2 ) و اءما اءهل المعصية فاءنزلهم شر دار، و غل الايدى الى الاءعناق و قرن النواصى بالاءقدام و اءلبسهم سراييل القطران و مقطعات النيران ، فى عذاب قد اشتد حره ، و باب قد اءطبق على اءهله ، فى نار لها كلب و لجب و لهب ساطع و قصيف هائل ، لا يظعن مقيمها، و لا يفادى اسيرها، و لا تفصم كبولها لا مدة للدار فتفنى و لا اءجل للقوم فيقضى . (نهج ، فيض ، خ 108، صبحى ، خ 109.)
...و اما آنان كه اهل معصيت و نافرمانى در برابر خداوند باشند، خداوند آنان را در بدترين سراى جاى داده و دستان آنان را به گردنشان بسته و موهاى پيشانى آنان را به پاهايشان پيوند زند، و پيراهن هايى از قير و پاره هايى آتش بر آنان بپوشاند، در عذابى كه حرارت آن بسيار دشوار است ، و در دروازه اى كه بر روى آنان بسته و در آتشى كه داراى زبانه هاى بلند و صداهاى ترساننده و شعله هاى افروخته و صداهاى بسيار بلند سرگردان كننده است ، آنكه در آن آتش جاى بگيرد توانايى كوچيدن از آن را ندارد، و آنكه در اسارت آن باشد رها شدنى نيست ، و زنجيرهاى آن بريده نمى شود، براى سراى دوزخ زمانى نيست كه سپرى گردد، و ساكنان آن براى سكونت در آن ، وقت معينى ندارند كه به پايان برسد...