من کسي را به شما نشان مي دهم که هفتاد سال تبليغ اسلام را کرده، بعد از هفتاد سال يک مرتبه منکر امام زمان شد!

خيلي حرف است! همين جوري کم کم، کم کم.... خوب، عرايضم را جمع بکنم و يکي دو جمله توسل بکنم و شما را به خدا بسپارم.

گفتم که در اين سه شب مجلس ما به مناسبت شروع زندگي جديد تشکيل شده است. و اين خيلي طرح خوبي است که آدم براي شروع زندگي جديد در خانه جديد توسل کند به ائمه اطهار [ صفحه 26] - عليهم السلام - و با روضه شروع کند.

صاحب خانه به ما گفت که راجع به حضرت صحبت کنيم. صحبت راجع به حضرت يعني صحبت راجع به صد و لذا خيلي بحث دارد. ولي ما به مقداري از اين، به يک صدم از يک، مي توانيم قناعت کنيم و استفاده کنيم. گفتيم راجع به گفتارهاي حضرت صحبت کنيم.

به عنوان مقدمه گفتارها، عرض کرديم: انسان عاشق دلش مي خواهد به معشوقش قرب پيدا کند و معشوقش را بشناسد و رنگ معشوقش را بشناسد. و اين فطري بشر است که مي خواهد با معشوقش همرنگ و همگون بشود و دنبال او برود.

براي اين مساله بايد امامش را بشناسد. و شناختن دو قسم است: شناختن ذهني داريم و شناختن قلبي. شناختن ذهني، شناختن شناسنامه اي است. شناختن قلبي شناختني است که بهترين راه شناسايي خدا و امام عصر همان راه است. و اگر ما از اين راه امام زمان - عليه السلام - را بشناسيم، مردم ديگر هم در پيشاني ما امام عصر را سراغ خواهند داشت. فرقي هم نمي کند روحاني باشد عمامه داشته باشد، يا کاسب و تاجر باشد، يا مهندس باشد، يا دکتر باشد، يا شاگرد مدرسه اي باشد، يا دانشجو باشد... هر تيپي داشته باشد، کارگر باشد، کارمند باشد، هر تيپي باشد، در پيشاني او امام عصر معرفي خواهد شد.

به عنوان شناسايي گفتارها و کلمات ايشان، توقيع شماره 19 [ صفحه 27] بحار را که مرحوم مجلسي نقل کرده و حضرت براي عثمان بن سعيد و محمد بن عثمان صادر فرموده اند، مي خواهيم معنا کنيم و در پيرامون آن صحبت کنيم.

قسمت اولش را خوانديم و معنا کرديم. ديديم که حضرت حساس هستند روي اينکه کسي که به روشنايي رسيده، اکنون به کوري مي خواهد برسد و بعد از هدايت، خداي نکرده گمراه بشود. و تذکر فرمودند به آيه کريمه: الم، احسب الناس ان يترکوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون. اين خلاصه عرايض امشب ماست.