چرا مي خواهند بدانند؟
براي اينکه به طور فطري در همه انسانها روحيه تبعيت از رهبر وجود دارد، يعني روحيه تبعيت از قهرمان، و انسان دنبال يک قهرمان مي گردد که او را براي خودش الگو قرار بدهد، دنبالش حرکت کند.
و روي همين حساب، دين ما که دين فطري است، براي ما قهرمان معين کرده و قهرماناني که صد در صد اصيل و صحيح هستند چهارده نفرند، يک زن و سيزده مرد.
اينها قهرماناني هستند که انسانها در طول تاريخ تا قيام قيامت، اگر از اينها تبعيت و پيروي کنند، تکامل پيدا مي کنند و به کمال مي رسند. و اينها را مي گويند چهارده معصوم.
و به همين جهت است که اينها را مي گويند امام.
امام اصل لغتش به معناي الگو و اصل قابل پيروي و تبعيت است، يعني کسي يا چيزي که اشخاص و يا اشياء ديگر بايد خودشان را با آن تطبيق بدهند.
مثلا به شاغول بنايي مي گويند امام. چرا؟
براي اينکه تراز ديوار است. ديوار مي خواهد تراز شود با شاغول است.
همچنين به مسطر مي گويند امام. قديمها کاغذ خط نداشت سفيد بود. بعد خطاطها مسطرهايي درست کرده بودند. مسطر مقوايي بود که از آن [ صفحه 10] نخهايي کلفت و منظم رد کرده بودند. کاغذ را مي گذاشتند روي اين، يک دست مي کشيدند، جاي اين نخها مي افتاد خط مي شد، مي توانستند درست بنويسند. به آن مسطر که باعث درست کردن خط و سطر بود مي گفتند امام. چرا؟ براي اينکه خطوط را با آن تطبيق مي کردند.
اين مساله که انسان دنبال قهرماني مي گردد که از او پيروي و تبعيت کند و مو به مو خودش را تابع او قرار بدهد، يک مساله فطري است. بر اين اساس برادراني که اينجا هستند و خواهراني که پشت پرده هستند و عزيزاني که با ايشان روبرو هستيم، همگي دلمان مي خواهد که زندگيمان را با زندگي رهبر و امام و پيشوا تطبيق کنيم. و اين تطبيق به شرط شناسايي است.