مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِ‌كِينَ ﴿٣١﴾

(پای بند به همان سرشت خدایی باشید)در حالی که روی کنندگانید به سویش و پرهیزکار باشید او را و برپادارید نماز را و نباشید از آن کسانی که شرک می ورزند.

مِنَ الَّذِينَ فَرَّ‌قُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِ‌حُونَ ﴿٣٢﴾

برخی از کسانی که جدا کردند(تقسیم کردند به بخش هایی) دینشان را و شدند گروه گروه، هر گروهی به آن چه(بخشی که) در نزدشان است، شادمان می شوند.

وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ‌ دَعَوْا رَ‌بَّهُم مُّنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُم مِّنْهُ رَ‌حْمَةً إِذَا فَرِ‌يقٌ مِّنْهُم بِرَ‌بِّهِمْ يُشْرِ‌كُونَ ﴿٣٣﴾

و هر زمان برسد مردم را ضرری، می خوانند پروردگارشان را در حالی که روی آورندگانند بسویش، سپس زمانی که بچشاند ایشان را از جانبش رحمتی را، ناگهان گروهی از ایشان نسبت به پروردگارشان شرک می ورزند.

لِيَكْفُرُ‌وا بِمَا آتَيْنَاهُمْ ۚ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٣٤﴾

برای این که ناسپاسی کنند به آن چه دادیم ایشان را، پس بهره مند شوید، پس خواهید دانست(سرنوشت ناسپاسان را).

أَمْ أَنزَلْنَا عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِمَا كَانُوا بِهِ يُشْرِ‌كُونَ ﴿٣٥﴾

بلکه فروفرستادیم ما بر ایشان حجتی(دلیلی) را، پس آن(دلیل) سخن می گوید آن چه را به آن شرک می ورزیدند. (یعنی دلیل و برهان ما بر شرک آن ها دلالت می کند)