فصل دوم: امورى كه هنگام توجه به حج بايد مراعات شودچهارم آنكه: دل خود را فارغ سازد از هر چيزى كه در راه يا مقصد، دل او رامشغول مى سازد و خاطر او را پريشان مىكند،
از: معامله و تجارت و نحو اينها، تا دل اومطمئن بوده متوجه ياد خدا باشد.
پنجم آنكه: سعى كند كه توشه سفر و خرجى راه او از ممر حلال باشد.و در آن وسعت دهد اما نه به حدى كه به اسراف منجر شود.
و مراد از «اسراف» ، آن است كه: انواع اطعمه لذيذه را صرف نمايد، همچنانكه طريقه خوش گذرانان اهل روزگار است.
و اما بذل كردن مال بسيار به اهل استحقاق، پس آن، اسراف نيست.
همچنان كه رسيده است كه: «هيچ خيرى در اسراف نيست.و هيچ اسرافى درخير نيست» .
ششم آنكه: در اين سفر هر نقصان مالى يا اذيت بدنى كه به او برسد به او خرسند ودل شاد گردد، زيرا آن، از علامات قبول حج اوست.
هفتم آنكه: با رفقا و اهل سفر خويش خوش خلقى نمايد و گشاده رو و شيرين كلام باشد
.و با ايشان تواضع كند.و از كج خلقى و درشت گويى غايت اجتناب نمايد .وفحش نگويد .و سخن لغو از او سرنزند.
و سخنى كه رضاى خدا در آن نيست نگويد.وبا كسى جدال و خصومت نكند.
حضرت رسول - صلى الله عليه و آله - فرمود كه: «حج مبرور، هيچ جزائى نداردمگر بهشت.
شخصى عرض كرد: يا رسول الله! مبرور كدام است؟ فرمود: آن است كه: باآن، خوش كلامى و طعام دادن باشد» . (2)
و بايد بسيار اعتراض با رفيق و جمال و غير اينها از هم سفران نكند.بلكه با همه،هموارى كند.
و با راه روان خانه خدا فروتنى و خفض جناح نمايد.و حسن خلق را پيشه خود كند.
و حسن خلق، همين نيست كه: اذيت او به كسى نرسد، بلكه اگر اذيتى ازديگرى به او رسد متحمل شود.
هشتم آنكه: ژوليده و غبار آلوده باشد و خود را در راه، زينت نكند.و ميل به اسبابى كه باعث فخر و خودنمايى است ننمايد.
و اگر تواند پياده راه رود، خصوصا درمشاعر معظمه،
يعنى: از مكه و منى و مشعر و عرفات.به شرطى كه: مقصود او از پياده رفتن، صرفه اخراجات نباشد،
بلكه غرض او زحمت و مشقت در راه خدا باشد.
و اگرمقصود صرفه باشد سوارى بهتر است اگر وسعت باشد.
و همچنين از براى كسى كه پياده روى باعث ضعف او از عبادت و دعا شود سوارى بهتر است.
کتاب معراج اسعاده
اللم ارزقنا حج بیت الله احرام