مـؤ لف گـويـد: كـه در (( حـديـقـة الشّيعه )) است كه اين به جهت آن بود كه ازاله شـكـوك و اوهام مستضعفان آنام گردد و محمد بن حنفيه قدس سره مى خواست كه بر آنهايى كـه او را امـام مـى دانـسـتـند حقيقت و مقام و منزلت آن حضرت به ظهور رسد، نه آنكه در امر امـامت منازعت نموده و از پدر و برادر خود نشنيده يا شنيده و اغماض عين كرده ، چه مرتبه او از ايـن عـاليـتـر اسـت كـه ايـن تـوهـم دربـاره او رود؛ چـه حـضـرت رسـول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم وصى خود را خبر داد كه بعد از من تو را پسرى خواهد شد از دخترى از بنى حنيفه و من اسم و كنيت خود را به او بخشيدم و به غير او اسم و كـنـيـت مـن بـه ديـگـرى حـلال نـيـسـت كـه مـيـان كـنـيـت و نـام مـن جـمـع كـنـد مـگـر قـائم آل مـن [عـليـه السـلام ] كـه خـليـفـه دوازدهـمـيـن مـن اسـت و عـالم را پـر از عـدل و داد خـواهـد كرد بعد از آنكه پر شده باشد از جور و ظلم . لهذا حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام او را محمد نام نهاده و كنيتش را ابوالقاسم كرده ، و محمد مذكور را در علم و و ورع و زهـد و تـقـوى نـظـيـر و عـديـل نـبـود پـس چـون مـى تـواند بود كه از امام زمان خود غافل و طلب چيزى كه حق او نباشد نمايد؟!
و دليل بر اين معنى آنكه با وجود گواهى حجرالا سود جمعى كثير اعتقاد به امامت او داشتند و از مـنـع او از آن اعتقاد ممنوع نشدند و بر همان عقيده فاسده ماندند بلكه تا مدتها خلقى بـى انـدازه در عـالم بـودند كه او را زنده مى دانستند و مى گويند هنوز از آن قوم جماعتى هـسـتـنـد كـه مـى گـويـنـد او در غـارى در كـوه رضـوى ـ كـه كوهى است نزديك به مدينه ـ مـشـغـول بـه عـبـادت اسـت و مـى گـويـنـد مـهـدى مـوعـود او اسـت و آب و عـسـل حـق تعالى در آن غار به جهت او خلق نموده تا گرسنه و تشنه نماند. و اين شعر از اشعار يكى از شيعيان او است :
وَ سِبْطُ لايَذُوقُ الْمَوْتَ حَتّى
يَقُودَ الْخَيْلَ يَقْدِمُهُ الْلِّواءُ
يَغيبُ فَلا يُرى فيهِمْ زَمانا
يـعـنـى يـكـى از اسـباط رسول است كه موت او را در نمى يابد و او الم مرگ نمى چشد تا آنكه بيرون بياورد لشكر را و علمها پيشاپيش او خواهد بود و بعد از آنكه مدتها از نظر مـردمـان غـائب بـاشـد در كـوه رضـوى كـه در آنـجـا عـسـل و آب بـه جـهـت او خـلق شـده و بـه عـبـادت حـق تـعـالى مـشـغـول اسـت ، و ايـن شـاعـر نـه همين در باب امامت و مهدويت آن حضرت غلط كرده بلكه در اينكه او را سبط شمرده هم به غلط افتاده .(58)
بِرَضْوى عِنْدَهُ عَسَلٌ وَ ماءُ؛
مـؤ لف گـويـد: كـه ايـن اشـعـار را شـيـخ مـفـيـد رحـمـه اللّه از كـثـيـر عـزّه نقل كرده و اولش اين است :
اَلا اِنَّ اْلاَئِمَّة مِنْ قُرَيْشٍ
وُلاةُ الْحَقَّ اَرْبَعَةٌ سِواءُ
عَلِىُّ وَالثَّلثَةُ مِنْ بَنيِه
هُمُ اْلاَسْباطُ لَيْسَ بِهِمْ خِفاءُ
فَسِبْطُ سِبْط ايمانٍ وَ بِرٍّ
فَسِبْطٌ لايَذوُقُ الْمَوْتَ الخ (59)
وَ سِبْطٌ غَيَّبَتْهُ كَرْبَلاءُ
58- (( حديقة الشيعه )) 2/683 ـ 685، چاپ انصاريان ، قم .
59- (( دفـاع از تـشـيـع )) ) (تـرجـمـه الفصول المختاره شيخ مفيد) ص 547.