لغت |
معنی تحت لفظی |
توضیح بیشتر با استفاده از تفاسیر |
ذلک |
آن |
(ذلك) اسم اشاره و(كاف) براى تعظيم مى باشد و نه براى دور؛ نظير اين سخن : (اءنا ذلك الرجل ؛ من همان مردم). |
ریب |
شک |
شكى كه با سوء ظن و تهمت همراه باشد و نگرانی و اضطراب به همراه داشته باشد، ريب ناميده مى شود . |
هدیً |
هدایت-راهنما |
اطلاق هدی بر قرآن (به جاى هادى )نشانه آن است كه اين كتاب ، هم خود عين هدايت است و هم هادى ديگران ، نظير نور كه هم خود روشن است و هم روشنگر |
متقین |
پرهیزگاران |
متقين عبارتند از مؤ منين ، چون تقوى از اوصاف خاصه طبقه معينى از مؤ منين نيست بلكه صفتى است كه با تمامى مراتب ايمان جمع ميشود، مگر آنكه ايمان ، ايمان واقعى نباشد. |
یومنون |
ایمان می آورند |
ايمان ، عبارتست از جايگير شدن اعتقاد در قلب ، و اين كلمه از ماده (ء - م - ن ) اشتقاق يافته ، كانه شخص با ايمان ، بكسى كه بدرستى و راستى و پاكى وى اعتقاد پيدا كرده ، امنيت مى دهد، يعنى آنچنان دلگرمى و اطمينان مى دهد كه هرگز در اعتقاد خودش دچار شك و ترديد نمى شود، چون آفت اعتقاد و ضد آن شك و ترديد است . |
غیب |
سرّ-پنهان از حوزه ی حواس پنج گانه |
لفظ الغيب گرچه با اطلاق خود مطلق غيب را شامل مى شود، ولى چون ايمان به غيب در آيه محل بحث ، در برابر ايمان به وحى و يقين به آخرت آمده است ، مراد از آن ذات اقدس خداوند است كه بارزترين مصداق غيب است. |
یقیمون |
بپا میدارند |
بر پا داشتن حقيقت و روح نماز به اين است كه گذشته از تلفظ اذكار قرائت و كلمات ذكر ركوع ، سجود، تشهد و مانند آن و صرف نظر از هيئتهاى خاص استوار و انحناى تام و غير تام و نشستن و نظير آن وقطع نظر از تصوير مفاهيم اذكار آن در ذهن ، پيام اصلى آن از وجود لفظى و ذهنى بيرون آيد و به وجود عينى برسد و در محدوده روح نمازگزار متمثل گردد و سپس با سنت و سيرت مستمر او در جامعه جلوه كند و با تبليغ و تعليم و تزكيه نفوس مستعد ديگران ، آنها نيز به عنوان روح متمثل نماز پرورش يابند، تا حقيقت چيزى كه در قرآن مجيد، به عنوان ناهى از فحشا و منكربه عنوان علاج و شفاى درد هلوع و جزوع و منوع بودن انسان طبيعى ست ، در متن جامعه بشرى متمثل گردد. |
رزقنا |
روزی دادیم |
بايد آنچه را انفاق مى كنند روزى خدا بدانند، نه مال خوئد (رزقنا) و اين بينش توحيدى را قرآن كريم به انسانها مى دهد. |
ینفقون |
انفاق می کنند. |
قابل توجه اينكه قرآن نمى گويد: من اموالهم ينفقون (از اموالشان انفاق مى كنند) بلكه مى گويد مما رزقناهم (از آنچه به آنها روزى داديم ) و به اين ترتيب مساءله انفاق را آنچنان تعميم مى دهد كه تمام مواهب مادى و معنوى را در بر مى گيرد.
|
اُنزِل
|
نازل شد |
واژه «نزول» به معناى «پائین آمدن و وارد شدن از نقطه بلند» است.
|
الآخره |
آخرت-قیامت
|
آخرت در مقابل اولى و دنياست و مراد از جهان آخرت ، قيامت است كه در آن حساب ، پاداش و كيفر، و حيات طيب و برتر و سعادت ابدى محض و مانند آن است.
|
یوقنون |
یقین دارند |
در اين جمله اعتقاد راسخ بخصوص به آخرت را به ايقان تعبير كرده ، و اين بدان جهت است كه بلازمه يقين ، كه عبارتست از فراموش نكردن آخرت ، نيز اشاره كرده باشد، چون بسيار ميشود انسان نسبت بچيزى ايمان دارد و هيچ شكى در آن ندارد، اما پاره اى از لوازم آنرا فراموش مى كند، و در نتيجه عملى منافى با ايمانش انجام ميدهد، بخلاف يقين كه ديگر با فراموشى نميسازد.
|
علی
|
بر
|
كلمه ((على )) معمولا در جائى به كار مى رود كه مفهوم تسلط و علو و استيلاء را مى رساند).((على هدى من ربهم )) اشاره به اينكه هدايت الهى همچون مركب راهوارى است كه آنها بر آن سوارند، و به كمك اين مركب به سوى رستگارى و سعادت پيش مى روند.
|
مفلحون
|
رستگاران
|
واژه مفلح از ريشه فلاح است و معناى اصلى ماده فلح ، چيزى است كه لازم آن رهايى از شرور و دستيابى به خير و صلاح است.
|
|
|
منابع: تفاسیر مبین، نمونه ،المیزان،تسنیم
|