لغت |
معنی |
توضیح |
الله |
خداوند |
اين نام مبارك كه از آن به لفظ جلاله ياد مى شود و 2698 بار در قرآن كريم به كار رفته است ، در اصل اله بوده و همزه آن بر اثر كثرت استعمال حذف شده است و با پيوستن الف و لام به آن به صورت الله در آمده است.الله برترين نام خدايى است كه داراى همه كمالات وجودى است .(تسنیم ج 1)
|
رحمن
|
بسیاربخشنده- هستی بخش
|
خداوند به همه بندگان خودش رحمت دارد. و همين رحمت، موجب ايجاد بندگان و فراهم كردن اسباب رفاه و بندگى آنها است.كافه موجودات از جهات عديده كه به احصا در نيايد مورد رحمت پروردگار عالميان مىباشند.(تفسیر سوره حمد امام خمینی)
|
رحیم |
مهربان |
رحيم خدايى است كه رحمتى ويژه براى مؤ منان دارد و اين رحمت در برابر غضب اوست . (تسنیم ج1)
|
حمد |
ستایش وسپاس |
كلمه حمد بطوريكه گفته اند به معناى ثنا و ستايش در برابر عمل جميلى است كه ثنا شونده باختيار خود انجام داده ، بخلاف كلمه (مدح )(المیزان ج 1ص 30)
|
رب |
پروردگار-تربیت کننده |
(رب ) معناى اين كلمه مالكى است كه امر مملوك خود را تدبير كند، پس معناى مالك در كلمه (رب ) خوابيده ،(المیزان جلد اول صفحه 33)
|
عالَم |
جهان |
معناى اين كلمه شامل تمامى موجودات مى شود، هم تك تك موجودات را مى توان عالم خواند، و هم نوع نوع آنها را، مانند عالم جماد، و عالم نبات(المیزان ج 1 ص34)
|
مالک |
صاحب اختیار-فرمانروا-پادشاه |
مالكيّت خداوند، حقيقى است و شامل احاطه و سلطنت است (تفسیر نور)
|
یوم |
روز |
يوم در عرف به معناى پاره اى محدود از امتداد زمان است ؛ كم باشد يا زياد و از اين رو هم بر فاصله بين طلوع و غروب خورشيد اطلاق مى شود و هم بر مقاطع وسيعترى از زمان . در قرآن كريم يوم به معناى ظهور نيز آمده است. (تسنیم ج1)
|
دین |
جزا-محکومیت |
معناى دين دو قيد معتبر است : يكى انقياد و خضوع و ديگرى اين كه آن انقياد در برابر برنامه خاصى باشد.
|
ایّاک |
تنها تو را |
ضمیر منفصل منصوب
|
نعبد |
بندگی می کنیم |
عبد به معناى انسانى است كه مملوك غير باشد.عبادت خدا ارائه و نشان دادن مملوكيت خود به پروردگار است و از اين رو با استكبار جمع نمى شود.(تسنیم)
|
نستعین |
یاری می خواهیم |
در استعانت انسان ، خودش كار مى كند و از خدا مدد مى گيرد، ولى در توكل كار را به خدا وا مى گذارد و در مرتبه بالاتر كه تفويض است عبد اصلا خود و كار خود را نمى بيند تا نوبت به واگذارى آن به خدا برسد .(تسنیم)
|
اهدنا |
هدایت کن ما را |
هدايت در لغت به معناى دلالت و ارشاد است و آن دو گونه است : يكى نشان دادن راه دستيابى به مقصد، كه به آن ارائه طريق مى گويند و ديگرى رساندن راهيان به هدف كه از آن به ايصال به مطلوب تعبير مى شود . |
صراط |
شاهراه |
اين كلمه در لغت به معناى طريق و سبيل نزديك بهمند، و اما از نظر عرف و اصطلاح قرآن كريم ، بايد بدانيم كه خدايتعالى صراط را وصف استقامت توصيف كرده ، و آنگاه بيان كرده كه اين صراط مستقيم را كسانى مى پيمايند كه خدا بر آنان انعام فرموده .(المیزان ج 1 ص 44)
|
مستقیم |
راست |
معناى صراط مستقيم همان راه استقامت و در برابر راه اعوجاج است . راه معوج آن است كه همراه با تخلف و اختلاف است و صراط مستقيم راهى است كه از اين دو آسيب مصون باشد.(تسنیم) |
انعمت |
نعمت دادی |
آنچه براى حواس ظاهرى يا باطنى و قواى ادراكى يا تحريكى انسان گوارا و ملايم باشد نعمت ناميده مى شود.
نعمت مطلوب در سوره حمد بر اساس دلايل و شواهد قرآنى نعمت ظاهرى نيست ، بلكه نعمت باطنى است.(تسنیم)
|
مغضوب |
عضب شده |
مغضوب : معناى واحد همه مشتقات ماده غ ض ب ، شدت در برابر شى ء ديگر است و از اين رو به صخره هاى سخت و متصلب كوه ، بر اثر شدت و صلابتى كه در برابر به كار گيرنده آن دارد، غضبه و به شعله ور شدن نفس انسان و خروج آن از اعتدال به سوى حدت و شدت ،غضب مى گويند .اما غضب در خداى عزيز همان شدت و حدت است كه در كيفر تبهكاران و كافران اعمال مى گردد؛ زيرا انفعال و تبدل حال كه از مراحل پيشين غضب در آدمى است ، در خداى سبحان راه ندارد.(تسنیم)
|
ضالّین |
گمراهان |
ضلالت در برابر اهتداء و اضلال در مقابل هدايت است.
خطا، انحراف از حق ، تباه شدن و مانند آن از لوازم ضلالت ، و امورى است كه بر اثر حاصل نشدن اهتداى به مقصود محقق مى شود.(تسنیم) .
|