4 ـ ذكـر:

اين نام نيز در قرآن به قرآن اطلاق شده است. با ملاحظه بعضى از آياتى كه در آنها ذكر به معناى قرآن آمده چنين استنباط مى شود كه ذكر به معنى رابطه پيامبر با خداست و منظور ثبت شدن حقايق غيبى در خاطره و ذهن پيامبر است حقايقى كه از طريق وحى الهى دريافت مى كند همانگونه كه وجود لفظى اين حقايق كلام و وجود كتبى آنها كتاب است، وجود ذهنى و عقلى آنها هم ذكر است با اين تفاوت كه كلام و كتاب هر دو كار خداست و لذا كلام الله و كتاب الله گفته مى شود ولى ذكر كار پيامبر است و بهمين جهت به قرآن ذكرالله گفته نمى شود.

البته اين برداشتى كه ما از ذكر كرديم منافات و مغايرتى با اين ندارد كه بگوئيم ذكر بودن قرآن به معناى يادآورى و تذكر احكام و معارف الهى به مردم است و يا بگوئيم قرآن از آن جهت ذكر است كه علو و شرف دارد. همچنانكه در لغت به اين معانى آمده است.(
فيومى، المصباح المنير ص 253.)

از جمله مواردى كه از قرآن به عنوان ذكر ياد شده است آيات زير مى باشد:

انا نحن نزلنا الذكر وانا له لحافظون(
سوره الحجر، آيه 9.)
ما ذكر (قرآن) را نازل كرديم و ما نيز نگهبان آن هستيم.

وهذا ذكر مبارك انزلناه(
سوره الانبياء، آيه 50.)
و اين ذكر مباركى است كه نازل كرديم.

در قرآن كريم حدود بيست بار واژه ذكر به معنى قرآن آمده است.