تذكر:
1 ) سخن گفتن قرآن كريم به زبان فطرت انسانها و عمومى بودن فهم آن بدن معنا نيست كه بهره همگان از اين كتاب الهى يكسان است . معارف قرآنى مراتب فراوانى دارد و هر مرتبه آن ، بهره گروهى خاص است :
كتاب الله عزو جل على اءربعة اءشياء: على العبارة و الاشارة و اللطائف و الحقائق . فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للاءولياء و الحقائق للاءنبياء (بحار، ج 75، ص 278.). هر كس به ميزان استعداد خود از قرآن بهره مى برد تا به مقام مكنون آن منتهى شود كه تنها پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و اهل بيت آن حضرت (عليهم السلام ) به آن راه دارند.
2 ) قرآن كريم گرچه كتابى جهانى و جاودانه است و اختصاصى به عصر يا منطقه ياگروهى خاص ندارد؛ اما همگان توفيق بهره گيرى از آن را ندارند.
گناه و تبهكارى ، الحاد و تقليد باطل از گذشتگان قفل قلب آدمى است و انسان را از تدبر در معارف و اسرار قرآن باز مى دارد: اءفلا يتدبرون القران اءم على قلوب اءقفالها (سوره محمد صلى الله عليه و آله و سلم ، آيه 24.)؛ معارف قرآنى در دل بسته نفوذ نمى كند؛ اما كسانى كه فطرت خويش را حفظ كرده باشند، چه مانند صهيب از روم آمده باشند و يا مانند سلمان از ايران و يا مانند بلال از حبشه و يا همانند عمار و ابوذر از سرزمين حجاز برخاسته باشند، همه در برابر اين كتاب الهى يكسانند؛ زيرا قرآن كريم اختصاصى به اقليم يا نژاد خاصى ندارد، بلكه شفاى دردهاى روحى و عامل هدايت و رحمت براى همه انسانهاست : يا اءيها الناس قد جاء تكم موعظة من ربكم و شفاء لما فى الصدور و هدى و رحمة للمؤ منين (سوره يونس ، آيه 57.)
غرض آن كه ، هدايت قرآن بالاصاله عمومى است و آياتى مانند: ذلك الكتاب لا ريب فيه هدى للمتقين (سوره بقره ، آيه 2.)، (انما اءنت منذر من يخشيها) (سوره نازعات ، آيه 45.)،(لينذر من كان حيا) (سوره يس ، آيه 70.) نيز ناظر به اختصاص دعوت قرآن به پارسايان ، اهل خشيت و زنده دلان نيست ؛ بلكه ناظر به بهره ورى از قرآن و مانند آن است ؛ پس در عين آن كه قرآن براى هدايت همگان است ، تنها انسانهاى پارسا و بيدار دل از آن بيمناك مى شوند و از اين رو در كنار (انما اءنت منذر من يخشيها) ( سوره نازعات ، آيه 45.) سخن از (و تنذر به قوما لدا) (سوره مريم ، آيه 97.) و جهانى بودن اصل انذار دارد؛ زيرا قرآن به عنوان (للعالمين نذيرا) (سوره فرقان ، آيه 1.) نازل شد و كسانى كه از انذار بهره مى برند بيدار دلان خدا ترسند و كسانى كه از آن پند نمى گيرند و به سوء عاقبت گرفتار و مشمول وعيدهاى الهى مى شوند افراد لدود و لجوجند و مطالب فوق از آياتى كه به نمونه هاى آنها اشاره شد استفاده مى شود.
يكى از دستمايه هاى لازم براى استفاده از قرآن ، فطرتى است كه به تيرگى گناه آلوده نشده باشد. حتى يك دانشمند مادى نيز اگر فطرت توحيدى خود را با تبهكارى نيالوده باشد، مى تواند از هدايت قرآن بهره مند شود؛ اما اگر نور فطرت خود را با عناد ملحدانه خاموش كرده باشد از قرآن بهره نمى برد؛ زيرا با اسطوره پنداشتن قرآن درباره آن نمى انديشد.