سخن گفتن قرآن
امام على عليه السلام از سويى در مورد اوصاف قرآن در نهج البلاغه مى فرمايند: اين كتاب كتاب ناطق است ؛ خودش سخن مى گويد؛ از سخن گفتن خسته نمى شود. سخن و مطلب خويش را به روشنى بيان مى كند
و از ديگر سوى ، مى فرمايند اين قرآن ، ناطق نيست ؛ بايد آن را به سخن درآورد و من هستم كه اين قرآن را براى شما تبيين مى كنم .
و گاه در بعضى از تعابير آمده است كه قرآن صامت ناطق ؛(1) قرآن ساكت است و در عين حال ناطق و گويا. به راستى معناى اين سخن چيست ؟
به نظر مى رسد اين تعبير بيانگر دو نگاه متفاوت به اين كتاب آسمانى است كه در يك نگرش قرآن كتابى مقدس ، ولى خاموش در گوشه اى نشسته است و با كسى سخن نمى گويد و كسى با او ارتباطى ندارد و از نگاهى ديگر كتابى است گويا كه همه انسان ها را مخاطب خويش قرار داده است و آنها را به پيروى از خود فرا مى خواند و به پيروان خود نويد بهروزى و سعادت مى دهد.
بديهى است قرآنى كه تنها وصف آن تقدس باشد و بس ، كلمات و جملات و آياتى است منقوش بر صفحاتى از كاغذ كه مسلمان ها به آن احترام مى گذارند، آن را مى بوسند و آن را در بهترين جاى خانه خويش نگه مى دارند و گاه در مجالسى بدون توجه به حقيقت و معانيش آن را تلاوت مى كنند. اگر با اين ديد به قرآن بنگريم ، قرآن كتاب صامتى است كه با صوت محسوس سخن نمى گويد و كسى كه چنين نگرشى به قرآن دارد هرگز سخنى از قرآن نخواهد شنيد و قرآن كريم مشكلى از او حل نخواهد كرد.