حال که در حال و هوای مهر مادری قرار گرفته ای بگذار کمی هم از پدر بگوییم. خوب می دانی محبت پدر محبتی است که با نگرانی، دلسوزی و دلمشغولی همراه است. شفقت این گونه محبتی است. همیشه پدر دل نگران فرزندان است.
شاید به ظاهر از فرزندان دور باشد اما همیشه دلش برای فرزندان در تپش است.
پدر دلسوز اگر ببیند که فرزندش خطا می کند و به راه اشتباه می رود، با مهربانی او را از خطایش بازمی دارد و هر طور شده از سقوط در انحراف بازش می دارد
اگر فرزند چنان خطاکار باشد که صبر پدر به پایان برسد و او را از خود براند،
اگر چنان بی ادبی کند که پدر او را از خانه بیرون کند، اگر تمام روز را بی خیال در کوچه و خیابان سر کند،
زمانی که شب فرامی رسد باز به یاد پدر و خانة پدری می افتد، نادم و پشیمان می شود. اگر چه شرمسار است اما راه دیگری ندارد،
جای دیگری نمی شناسد، پناه دیگری نیست. پس نزد پدر بازمی گردد و آن وقت است که می بیند پدر نگران و چشم به راه او بوده است.
مدتهاست که انتظار او را می کشیده، چه بسا در خانه را نیمه باز گذاشته تا فرزند بازگردد،
بارها و بارها تا سر کوچه آمده و نگران بوده که در این تاریکی و ناامنی خیابانها چه به سر فرزندم آمد!