فجور از ماده فجر به معنى شکافتن وسیع است، و از آنجا که سپیده صبح پرده شب را مى شکافد به آن فجر گفته شده. و نیز از آنجا که ارتکاب گناهان پرده دیانت را مى شکافد به آن فجور اطلاق شده. البته منظور از فجور در آیه مورد بحث همان اسباب و عوامل و طرق آن است. و منظور از تقوى که از ماده وقایه به معنى نگهدارى است، این است که انسان خود را از زشتیها و بدیها و آلودگیها و گناهان نگهدارد و برکنار کند. لازم به یادآورى است که معنى این آیه (فالهمها فجورها و تقواها) این نیست که خداوند عوامل فجور و تقوى را در درون جان آدمى ایجاد کرد، عواملى که او را به فجور و آلودگى و دریدن پرده هاى حیا دعوت مى کند، و عواملى که او را به خیرات و نیکیها مى کشاند، آنچنان که بعضى پنداشته، و آیه را دلیلى بر وجود تضاد در درون وجود انسان دانسته اند. بلکه مى گوید این دو حقیقت را به او الهام و تعلیم کرد، یا به تعبیر ساده تر راه و چاه را به او نشان داد، همانگونه که در آیه 10 سوره بلد آمده است. همچنین می فرماید: «و اوحینا الیهم فعل الخیرات»؛ و به ایشان انجام دادن کارهای نیک را وحی کردیم. (سوره انبیاء آیه 73) علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، می فرمایند نفرمود: و اوحینا الیهم ان افعلوا الخیرات؛ وحی کردیم که کارهای خیر را انجام دهند. اگر این جور بود همین وحی عادی می شد، یعنی به آن ها دستور دادیم. ولی می فرماید: و اوحینا الیهم فعل الخیرات؛ خود کار را وحی کردیم یعنی خود کار را به آنها الهام کردیم.
----------------------------
سایت کتابخانه طهور
آشنایی با قرآن 3، ص 22 تا 24
فلسفه اخلاق، ص 54-55 و 130
نبوت، ص 179-178 و 76 و 72
تفسیر نمونه ج 27 ص 46