داستان های اصول کافی
دعا و نیایش


4_مستجاب نشدن دعاي سه شخص

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

وليد بن صبيح مي گويد: بين راه مكه و مدينه، همراه امام صادق(ع) بودم، سائلي آمد و درخواست كمك كرد، امام صادق(ع) دستور داد به او چيزي دادند، چيزي نگذشت سائل ديگري آمد و درخواست كمك كرد، باز آن حضرت، دستور داد چيزي به او دادند، بعد از ساعتي، باز سائلي آمد و تقاضاي كمك كرد، آن حضرت، دستور داد به او نيز چيزي دادند.
تا اينكه سائل چهارم آمد و تقاضاي كمك كرد، امام صادق(ع) درباره او دستور كمك نداد، فقط دعا كرد و فرمود: خدا سيرت كند.
سپس امام صادق(ع) به ما رو كرد و فرمود:
آگاه باشيد كه در نزدم چيزي وجود دارد كه به او (سائل چهارم) كمك كنم، ولي مي ترسم مانند يكي از سه شخص شويم كه دعاي آنها به استجابت نمي رسد، آن سه شخص عبارتند از:

1_شخصي كه خداوند مالي به او بدهد و او آن را در مورد ناشايسته اش مصرف كند، سپس بگويد: خدايا به من بده، دعايش مستجاب نگردد.

2_مردي كه درباره همسرش دعا كند كه: خدايا مرا از او راحت كن، با اينكه خداوند اختيار (طلاق) او را بدست آن مرد داده است، چنين فردي نيز دعايش مستجاب نمي شود.

3_مردي كه در مورد همسايه اش نفرين مي كند و مي گويد: خدايا اين همسايه ام را نابود كن با اينكه راه خلاصي براي او وجود دارد و آن اينكه خانه خود را بفروشد و بجاي ديگر برود، چنين كسي نيز دعايش به استجابت نمي رسد.
و من سائل چهارم كمك نكردم، تا مبادا مثل اولي (مصرف كننده مال در غير مورد شايسته اش) شوم و دعايم به استجابت نرسد.