ماه كنعانى من ! مسند مصر آنِ تو شد
وقت آن است كه بدرود كنى زندان ر
هر كه را خوابگه آخر زد و مشتى خاك است
گو چه حاصل كه به افلاك كشى ايوان را؟!

اى مرغ چمن ! از اين قفس ، بيرون شو
فردوس ، تو را مى طلبد، مفتون ش
طاووسى و از ديار يار آمده اى
ياد آورِ روى دوست شو، مجنون شو(87)