معارف قرآن, جلد 2
نویسنده, جمعی از نویسندگان
فصل سوم
معارفى از سوره اعراف
❤ |
معارف قرآن, جلد 2
نویسنده, جمعی از نویسندگان
فصل سوم
معارفى از سوره اعراف
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
فصل سوم,معارفى از سوره اعراف
سوره اعراف، مكى و داراى 206 آيه است. اين سوره نيز مانند ديگر سورههاى مكى براى محكم كردن عقايد مسلمانان به مسائل اعتقادى اشاره داشته و مباحث مبدأ و معاد را مورد تأكيد قرار مىدهد.
در ضمن سورهاى است كه با بيان سرگذشت اقوام گذشته، مشركان را از انكار دعوت پيامبران برحذر مىدارد تا در نتيجه گرفتار عذاب الهى نشوند.
نام اينسوره، ازداستان اصحاب اعراف كه در آيات 46 تا 49 آن بيان شده، گرفته شده است.
فشرده مطالب سوره در آغاز، به مسأله مبدأ و معاد و مورد سؤال قرار گرفتن همه مردم، حتّى پيامبران در روز قيامت پرداخته است. سپس داستان خلقت آدم عليه السلام و سجده ملائكه و سرپيچى شيطان را متذكر گرديده و دشمنى شيطان با آدم را به همه انسانها يادآورى مىنمايد.
در ادامه، به سكونت آدم در بهشت، فريب خوردن او از وسوسههاى شيطانى، خروج از بهشت و در نهايت به توبه او اشاره دارد.
پس از آن بنىآدم را مورد خطاب قرار داده و چند دستور مبنى بر فريب نخوردن از شيطان و پذيرش دعوت پيامبران را صادر مىكند.
در قسمت ديگرى از اين سوره به زندگى با صفا و صميميت بهشتيان در بهشت و زندگى همراه با درگيرى و نزاع دوزخيان اشاره كرده و گفتگوى بين بهشتيان و دوزخيان را بيان مىكند؛ در اين قسمت به داستان اصحاب اعراف در قيامت نيز مىپردازد.
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
سراج منیر (2018_02_16)
❤ |
معارفى از سوره اعراف
در اين قسمت به داستان اصحاب اعراف در قيامت نيز مىپردازد.
سپس به بيان سرگذشت اقوام پيشين و مخالفت آنان با دعوت پيامبران پرداخته و جزئياتى ازدعوت پيامبرانى چون حضرت نوح؛ هود، صالح، لوط و شعيب عليهم السلام را تشريح مىكند.
پس از آن به تفصيل داستان حضرت موسى عليه السلام و برخوردهاى او با فرعونيان را شرح داده و در نهايت نابودى فرعونيان و پيروزى مستضعفان را گوشزد كرده و فرازهاى مهم تاريخ عبرتانگيز بنىاسرائيل بعد از نجات يافتن از دست فرعونيان را بازگو مىكند، مانند:
- تقاضاى بتپرستى به هنگام مشاهده بتپرستان
- گوسالهپرستى و گمراه شدنشان بهوسيله سامرى در زمان غيبت حضرت موسى و رفتن وى به ميقات مناجات
- تقاضاى نابجاى ديدن خدا از جانب برگزيدگان آنان
- يادآورى نعمتهاى منّ و سلوى و باب آمرزش گناهان
- بيان داستان تجاوزگران به حكم حرمت صيد در روز شنبه و قهر پايدار خداوند بر آنان
- يادآورى داستان بلعم باعورا و گمراهى و فرجام او
در پايان سوره، بار ديگر به مسأله مبدأ و معاد بازگشته و دستوراتى به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و مؤمنان داده است.
#بازپرسى_عمومى_در_قيامت...
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
سراج منیر (2018_02_16)
❤ |
بازپرسى عمومى در قيامت
اين آيه، اشاره به يك بازپرسى عمومى در روز قيامت دارد. در آن روز از تمام كسانى كه پيامبرانى بسوى آنها فرستاده شده، سؤال خواهد شد، نهتنها از امّتها سؤال مىشود، بلكه از پيامبران نيز در مورد اداى رسالتشان سؤال خواهد شد.«فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذينَ ارْسِلَ الَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلينَ» (اعراف، آيه 6)
پس به يقين از كسانى كه پيامبران را بسوى آنها فرستاديم، پرسش خواهيم نمود و از پيامبران (نيز) سؤال مىكنيم.
حديثى از على عليه السلام در مورد چگونگى پرسش از رسولان، نقل شده است كه فرمود:
پيامبران را نگه مىدارند و از آنها سؤال مىكنند كه آيا رسالت خويش را به امّتها رساندهاند يا نه؟ آنها پاسخ مىگويند كه اين وظيفه را انجام دادهاند.
پاسخ به يك سؤال ممكناست سؤال شود، خدا به همه چيز عالم است و همه ما در محضر خدا هستيم، پس چه نيازى به پرسش از انبيا و امتها دارد؟
☆جواب اين است كه سؤال براى دانستن و درك واقعيت در مورد خداوند عالِم و آگاه به پنهان و آشكار، معنا ندارد، بلكه منظور، توجه دادن به خود شخص و اتمام حجت به او و امثال اوست؛ درست مثل اين است كه ما به شخص فراموشكارى خدمتهاى زيادى كرده باشيم، و او در عوض مرتكب خيانتهايى شده باشد، و همه اين مسائل، پيش ما روشن باشد، اما او را مورد بازخواست قرار مىدهيم و مىگوييم: آيا ما اين همه به تو خدمت نكرديم؟ و آيا تو حق اين خدمتها را ادا كردى؟
اين سؤال براى كسب علم نيست، بلكه براى تفهيم طرف مقابل يا احياناً تفهيم ديگران است.
#مراحل_مختلف_در_قيامت...
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
سراج منیر (2018_02_16)
❤ |
مراحل مختلف در قيامت
شايد عدّهاى تصوّر كنند، اين آيه با آيات ديگر كه سؤال در قيامت را نفى مىكند، سازگار نيست، مانند آيه 39 سوره الرحمن:
بايد گفت از مجموعه آيات مربوط به پرسش و پاسخ در قيامت، چنين استفاده مىشود كه مردم در قيامت، مراحل مختلفى را مىپيمايند؛ در مراحلى هيچ پرسشى از آنان نمىشود، حتى مُهر بر دهان آنان مىگذارند و فقط اعضاى پيكر آنها، چگونگى اعمالشان را بازگو مىكنند.
«فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ انْسٌ وَ لا جانٌّ»
در آن روز از هيچ كس از انس و جن، سؤال نمىشود.
در مرحله ديگر مهر از زبان آنان برداشته مىشود و به سخن مىآيند و از آنها پرسش مىشود، زيرا با گواهى اعضاى بدن و روشن شدن حقايق، ناگزير از اعتراف هستند.
علّت سجدهنكردن شيطان
#معناى_سجده_براى_آدم_چيست...؟«قالَ ما مَنَعَكَ الَّا تَسْجُدَ اذْ امَرْتُكَ، قالَ انَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنى مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ» (اعراف، آيه 12)
خداوند (به شيطان) فرمود: در آن هنگام كه به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده كنى؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفريدهاى و او را از گِل!
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
سراج منیر (2018_02_16)
❤ |
دژدان (2018_02_17)
❤ |
معناى سجده براى آدم چيست؟
#عبادت به معناى اظهار عبوديت و بندگىِ عابد و ربوبيت و الوهيت معبود است.
#عبد و بنده يعنى موجودى كه مالك هيچ چيز حتى وجود خودش نيست و خودش هر چه در اختيار دارد، از آنِ مولايش مىباشد و به قول مشهور:
«الْعَبْدُ وَ ما بِيَدِهِ مِلْكُ مَوْلاهُ»
عبد (خودش) و هر چه در اختيار دارد، ملك مولايش مىباشد.
#عبادت به عملى مىگويند كه حاكى از خضوع، اظهار عبوديت، بندگى و مملوكيت نسبت به مولا و اقرار به مالكيت و ربوبيت او باشد.
بنده مىتواند با اعمال مختلفى بندگى و مملوكيت خويش و ربوبيت و الوهيت مولايش را اظهار كند مثلًا براى نشان دادن اين معنا با احترام و خضوع در مقابل مولايش بايستد، اوامر او را بدون چون و چرا اطاعت كند، پشت سر او راه برود، در مقابل او خم شود يا به خاك بيفتد و هر كدام از اعمال فوق مىتواند مصداق عبادت باشد همچنان كه مىتواند فقط به عنوان تكريم و احترام باشد؛ البته اظهار عبوديت عابد و ربوبيت معبود در بعضى از اعمال آشكارتر است و سجده كردن و به خاك افتادن بيشترين ظهور را در عبادت دارد.
#عبادت جز در برابر خدا انجام نمىگيرد، گرچه ممكن است فردى مشرك باشد و دو رب را در مالكيت خود شريك بداند و نسبت به آن دو اظهار بندگى كند؛ يا فردى كافر و گمراه شده و غير خدا را رب و مالك خود دانسته و در مقابل او اظهار عبوديت كند.
#خداوند_تنها_مولا_و_مالك...
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
خداوند تنها مولا، مالك
خداوند تنها مولا، مالك و ربّ جهان آفرينش است و عبادت تنها سزاوار اوست وشايسته نيست كه بندگان او، غير او را به ربوبيت بپذيرند و در قبال غير او اظهار بندگى كنند، از اين روست كه پيامرسانان او حق نداشتهاند بندگان را به پرستش غير او بخوانند:
بنابراين امر به سجده بر آدم عليه السلام بهمعناى امر به اظهار عبوديت و بندگى ملائكه و ربوبيت آدم عليه السلام نبوده است چون چنين اظهار عبوديتى نه در مقابل غير خدا صحيح و جايز است و نه خداوند مستقيم يا غير مستقيم به چنين كارى فرمان مىدهد بلكه بهمعناى امر به اظهار خضوع و تسليم در برابر كرامت، فضيلت و شايستگى آدم عليه السلام بوده است و سجده ملائكه نيز نسبت به آدم فقط اظهار و اعتراف به اين معنا نسبت به آن بزرگوار بود.«وَ لا يَأْمُرَكُمْ انْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِكَةَ وَالنَّبِيّينَ ارْباباً ايَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ»(هيچ پيامبرى حق ندارد امر كند) كه ملائكه و پيامبران را به ربوبيت بپذيريد، آيا شما را به كفر امر مىكند؟!
#فرمان_خداوند_برای_سجده_آدم. ..
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
فرمان_خداوند_برای_سجده_آدم
از اينكه خداوند به ملائكه امر كرد كه براى آدم سجده كنيد، معلوم مىشودكه سجده عملى نيست كه صرفاً و ذاتاً عبادت باشد بلكه مىتواند بهعنوان عبادت باشد و يا بهعنوان اعتراف به كرامت يا به عناوين ديگر و سجدهكردن به نيت اظهار بندگى براى غير خداوند حرام است اما بهعنوان اعتراف به كرامت و غير آن حرام نمىباشد همچنانكه يعقوب و فرزندانش در مقابل يوسف بهعنوان اعتراف به كرامت و فضيلت او، سجده كردند.
البته با توجه به اينكه سجده در بين اعمال ديگر بيشترين ظهور را در عبادت و اظهار بندگى دارد، ذوق دينى حكم مىكند كه جز موارد خاصى كه خداوند دستور داده حتى براى اعتراف به كرامت نيز در مقابل اولياى خدا سجده نكنيم و به خاك نيفتيم.
اين كار ممكن است پيامدهاى بد ديگرى نيز داشته باشد؛ مثلًا افراد عامى و كم اطلاع نتوانند معناى صحيح اين عمل را درك كنند و كمكم منحرف شده و به غلو بيفتند و يا دشمنان، اين عمل را بهانه كرده و از آن عليه اسلام و شيعه چماق تكفير بسازند.
از طرف ديگر سجده ملائكه براى آدم علاوه بر اظهار خضوع نسبت به آدم و اعتراف به كرامت و فضيلت او، عبادت و اظهار اطاعت محض از آمر يعنى خداوند هم بود
همچنان كه سجده يعقوب و فرزندانش براى يوسف عليه السلام، هم اعتراف به فضيلت و كرامت او بود و هم اظهار بندگى و شكر نسبت به خداوند كه چنين مقامى را به او عطا كرده و در هر دو مورد، آدم و يوسف عليهما السلام در حقيقت قبله بودند و مسجود حقيقى ذات حضرت حق بود همچنان كه ما كعبه را قبلهگاه خود مىگيريم و با سجده بهسوى كعبه خدا را عبادت مىكنيم.
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
دليل سجده نكردن شيطان
دليل سجده نكردن همان كفر، خودبينى و استكبار ابليس بود.
او گرچه به خالقيت خدا اعتراف داشت (خَلَقْتَنى ... وَ خَلَقْتَهُ) و گرچه قدرت خدا را بالاتر و برتر مىدانست و از همين رو از خدا مهلت خواست (انْظِرْنى) ولى در جنب شرافت و كرامت حقتعالى براى خود نيز شرافت و كرامت قائل بود و به جهت همين استقلال در شرافت و كرامتى كه براى خود قائل بود، به آدم سجده نكرد و او را شايسته مسجود بودن ندانست و با خدا به منازعه پرداخت.«ابى وَاسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ»
سرپيچى كرد و استكبار ورزيد و از كافران بود.
او در توجيه سجده نكردن خود نيز همين توهمات را مطرح كرد. اول اينكه به ملاك مسجود بودن آدم توجه نكرد.
خداوند فرموده بود:
من آفريننده بشرى از خاك هستم پس آنگاه كه او را استوار ساختم و از روح خود در او دميدم، براى او به سجده بيفتيد.
از اين كلام خدا استفاده مىشود كه ملاك مسجود بودن آدم عليه السلام، آفرينش خاكى اونبود بلكه چون آدم حامل روح الهى بود، برترى و كرامت يافت و ملائكه موظف شدند به حامل روح الهى سجده كنند و اظهار خضوع نمايند ولى شيطان اين مطلب را ملاحظه نكرد و آفرينش خاكى آدم را پستتر از آفرينش نارى (آتشى) خود شمرد و دوم اينكه بر فرض خداى تعالى ملائكه و شيطان را مأمور به سجده بر مخلوق خاكى محض كرده بود، باز براى شيطان مجال اعتراض و سرپيچى نبود و حق نداشت آفرينش نارى خود را برتر بشمرد زيرا نه آتش داراى شرافت ذاتى است و نه خاك، شرافت فقط از آنِ خداست و در جهان خلقت آن كه به خدا تقرب جويد، شريف مىشود و آنچه از خدا دورى گزيند، ذليل و پست مىگردد. او در اينجا بايد شرافت را فقط به خدا انتساب مىداد و با لحاظ حق مولويت و ربوبيت خدا، امر صريح خدا را امتثال مىكرد و به خودش مىگفت كه حتما در اين مخلوق خاكى شايستگىهايى است كه چنين كرامتى يافته و بدون شك امر خدا بدون مصلحت نيست گر چه مصلحت آن معلوم نباشد.
#اقتضاى_عبوديت_و_بندگى...
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)