با امید خدا در این تاپیک به صورت هفتگی به حفظ موضوعی آیات قرآن میپردازیم.
دوستانی که علاقه مند به این روش از حفظ هستند میتونند به صورت هفتگی این تاپیک رو دنبال کنند.
همراه با ما باشید.
پ .ن 1: جهت حفظ پیوستگی موضوعات ، از ارسال مطلب در لابه لای پست ها خودداری نمایید.
پ.ن 2: این مجموعه توسط سازمان اوقاف و امور خیریه تنظیم شده که شما میتونید کل موضوعات رو از اینجا دریافت کنید.
با تشکر.
ویرایش توسط سراج منیر : 2014_03_08 در ساعت 07:07 AM
و ( همچنین به خاطر بیاورید ) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاری کنید ، ( نعمت خود را ) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید ، مجازاتم شدید است! (7)
و موسی ( به بنی اسرائیل ) گفت: «اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید ، ( به خدا زیانی نمی رسد چرا که ) خداوند ، بی نیاز و شایسته ستایش است! (8)
سوره ی مبارکه ابراهیم
جهت استفاده از نکات و پیام آیات به نمایش متن مراجعه نمایید:
نکات:
این آیه، مهمترین و صریحترین آیه قرآن در مورد شكر نعمت و یا كفران آن است، كه بعد از آیه ى مربوط به نعمت آزادى و تشكیل حكومت الهى، به رهبرى حضرت موسى مطرح شده است و این، رمز آن است كه حكومت الهى و رهبر آسمانى مهمترین نعمتهاست، و اگر شكرگزارى نشود خداوند مردم ناسپاس را به عذاب شدیدى گرفتار مى كند.
شكر نعمت مراحلى دارد:
الف: شكر قلبى كه انسان همه ى نعمتها را از خداوند بداند.
ب: شكر زبانى، نظیر گفتن «الحمدللَّه».
ج: شكر عملى كه با انجام عبادات و صرف كردن عمر و اموال در مسیر رضاى خدا و خدمت به مردم به دست مى آید.
امام صادق علیه السلام فرمود: شكر نعمت، دورى از گناه است و نیز فرمود: شكر آن است كه انسان نعمت را از خدا بداند (نه از زیركى و علم و عقل و تلاش خود یا دیگران) و به آنچه خدا به او داده راضى باشد و نعمتهاى الهى را وسیله ى گناه قرار ندهد، شكر واقعى آن است كه انسان نعمت خدا را در مسیر خدا قرار دهد.(7)
شكر در برابر نعمتهاى الهى بسیار ناچیز و غیرقابل ذكر است، به قول سعدى:
بنده همان به كه زتقصیر خویش
عذر به درگاه خدا آورد
ورنه سزاوار خداوندیش
كس نتواند كه بجا آورد
در حدیث مى خوانیم كه خداوند به موسى وحى كرد: حقّ شكر مرا بجا آور. موسى گفت: این كار امكان ندارد، زیرا هر كلمه ى شكر نیز شكر دیگرى لازم دارد. وحى آمد: همین اقرار تو و این كه مى دانى هر چه هست از من است، بهترین شكر من است.(8)
به گفته ى روایات، كسى كه از مردم تشكر نكند از خدا نیز تشكر نكرده است. «من لم یشكر المنعم من المخلوقین لم یشكر اللَّه».(9)
اگر نعمت خدا را در مسیر غیر حقّ مصرف كنیم، كفران نعمت و زمینه كفر است. «لئن كفرتم»، «بدّلوا نعمة اللَّه كفراً»(10) كسانى كه نعمت خدا را به كفر تبدیل كردند.
1- سنّت خداوند بر آن است كه شكر را وسیله ى ازدیاد نعمت قرار داده و این سنّت را قاطعانه اعلام كرده است. «تأذن ربّكم» شكر نعمت نعمتت افزون كند ...........كفر نعمت از كفت بیرون كند.
2- خدا براى تربیت ما، شكر را لازم كرد نه آنكه خود محتاج شكر باشد. «ربّكم»
3- با شكر نه تنها نعمتهاى خداوند بر ما زیاد مى شود، بلكه خود ما نیز رشد پیدا مى كنیم، زیاد مى شویم و بالا مى رویم.«لازیدنّكم»
4- كیفر كفران نعمت، تنها گرفتن نعمت نیست، بلكه حتى گاهى نعمت سلب نمىشود ولى به صورت نقمت و استدراج در مى آید تا شخص، كم كم سقوط كند. «لان كفرتم انّ عذابى لشدید»
پبام های آیه 8:
1- در شیوه دعوت وتبلیغ، نباید كار به خواهش از مردم برسد. «ان تكفروا... فان اللَّه الغنى»
2- ایمان و كفر، یا شكر و كفرانِ ما در ذات او اثرى ندارد. «لغنّى حمید» گر جمله ى كائنات كافر گردند.................. بر دامن كبریائیش ننشیند گرد
3- با ایمان و عمل خود، بر خداوند هیچ منّتى نگذاریم كه او نیازى به اعمال ما ندارد. «لغنّى حمید»
تفسیر نور
ویرایش توسط سراج منیر : 2014_02_28 در ساعت 05:54 PM
بگو : جز این نیست که من هم بشری همانند شما هستم که به من وحی میشود : بر اینکه معبود شما فقط خدای یکتاست ؛
پس کسی که لقای پروردگارش را امید دارد ، باید کاری شایسته انجام دهد و هیچکس را در پرستش پروردگارش شریک نکند.
سوره مبارکه کهف
نکات:
در این آیه هم توحید، «الهٌ واحد» هم نبوّت، «یُوحى الىّ» و هم معاد، «لقاء ربّه» هم امید به رحمت الهى، «یرجوا» هم تلاش در رسیدن به آن، «فلیَعمل» و هم اخلاص در عمل «لایُشرك» آمده است. از این جهت پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: اگر تنها آیهى آخر سوره ى كهف بر امّت من نازل مى شد، براى آنان كافى بود.(120)
در روایات بسیارى در ذیل این آیه، از اهمیّت اخلاص و خطر ریا و شرك خفىّ، سخن به میان آمده است.
امام رضا علیه السلام مأمون را در حال وضو گرفتن دید كه غلامش روى دست او آب مى ریزد، امام با تلاوت جمله ى «ولا یشرك بعبادة ربّه احداً» به او فهماند كه در وضو و كارهاى عبادى، كمك گرفتن شرك، و موجب بطلان عمل است.(121)
در حدیث آمده است: هر كس هنگام خوابیدن این آیه را بخواند، هر ساعتى كه بخواهد از خواب بیدار مى شود.(122)
120) تفسیر درّالمنثور.
121) تفسیر مجمع البیان؛ البتّه در كتاب اصول كافى (ج3، ص69) مسئله ى كمك در وضو درباره خود حضرت رضاعلیه السلام مطرح شده كه امام اجازه نداد كسى آب روى دست مباركشان بریزد.
122) تفسیر نورالثقلین.
پیام ها:
1- نباید خود را بیش از آنچه هستیم معرّفى كنیم، پیامبران خود را بشر مىدانستند. «أنا بشر مثلكم»
2- شرط نبوّت، انسان بودن است تا پیامبر در عمل نیز الگوى دیگر انسانها باشد. «أنا بشر مثلكم»
3- رهبران الهى باید جلو غُلوّ و مبالغه ها را بگیرند. «أنا بشر مثلكم»
4- براى كار خدایى كردن، حتّى امید به پاداش الهى كافى است گرچه یقین نباشد. «فمن كان یرجوا... فلیعمل»
5 - امید در انسان باید به صورت یك حالت دائمى و پیوسته باشد، نه لحظه اى. «فمن كان یرجوا»
6- امید بدون عمل، كارساز نیست. «یرجوا، فلیعمل»
7- مرگ براى همه حتمى است، امّا ارزشمندتر آن است كه انسان آرزوى ملاقات با خدا را داشته باشد. «یرجوا لقاء ربّه»
8 - شرك، به هر نحوى باشد ممنوع است. «لایشرك بعبادة ربّه احداً»
9- ارزش كارها در سه جهت است: اصل كار، انجام دهنده ى كار ونیّت و هدف آن. در این آیه هر سه جهت آمده است. «عملاً صالحاً، من كان یرجوا، و لایشرك بعبادة ربّه»
10- این آیه، هم توحید در الوهیّت را بیان مى كند، «الهكم اله واحد» هم توحید در ربوبیّت و عبادت را. «لا یشرك بعبادة ربّه احداً»
ویرایش توسط سراج منیر : 2014_02_26 در ساعت 10:13 PM
ای افرادی که ایمان آورده اید! از صبر ( و استقامت ) و نماز ، کمک بگیرید! ( زیرا ) خداوند با صابران است.
سوره مبارکه بقره
نکته ها:
مشابه این كلام الهى را در همین سوره [1] خواندیم كه خداوند به بنى اسرائیل مى فرمود: در برابر ناملایمات و سختى ها، از صبر و نماز كمك بگیرید. در این آیه نیز به مسلمانان دستور داده مى شود تا در برابر حوادث سخت زندگى، از صبر و نماز یارى بجویند. آرى، دردهاى یكسان، داروى یكسان لازم دارد.
اصولاً انسانِ محدود، در میان مشكلات متعدّد و حوادث ناگوار، اگر متصل به قدرت نامحدود الهى نباشد، متلاشى ومنكوب مى شود. و انسانِ مرتبط با خداوند، در حوادث و سختى ها، خود را نمى بازد و براى او حوادث، بزرگ نمى نماید. كسى كه نماز را با حضور قلب و با توجّه مى خواند، به معراج مى رود. هرچه پرواز معنوى او بیشتر باشد و بالاتر رود، دنیا و مشكلات آن و حتّى خوشى هاى آن كوچكتر مى شود.
انسان، یا در نعمت بسر مى برد كه باید به آیه قبل عمل كند؛ «اذكرونى، اشكروا لى» و یا در سختى بسر مى برد كه باید به این آیه عمل كند؛ «استعینوا بالصبر»
خداوند مى فرماید: خدا با صابران است و نمى فرماید: با نمازگزاران است. زیرا نماز نیز نیاز به صبر و پایدارى دارد. [2]
در روایات مى خوانیم : هرگاه كار سختى براى حضرت على علیه السلام پیش مى آمد حضرت دو ركعت نماز مىخواند. [3] این سیره را بوعلى سینا نیز عمل مى كرد.
صبر، مادر همه كمالات است. صبر در جنگ، مایه شجاعت است. صبر در برابر گناه، وسیله تقواست. صبر از دنیا، نشانه زهد است. صبر در شهوت، سبب عفّت است. صبر در عبادت، موجب طاعت، و صبر در شبهات، مایه ى وَرع است. [4]
1- ایمان اگر همراه با عمل و توكّل وصبر و عبادت باشد، كاربرد بیشترى خواهد داشت. [1] «الّذین آمنوا استعینوا بالصبرو...»
2- نماز اهرم است، بار نیست. «استعینوا بالصبر والصلوة»
3- صبر ونماز، وسیله ى جلب حمایتهاى الهى هستند. «استعینوا بالصبر والصلوة انّ اللّه مع الصابرین»
4- اگرچه خداوند با هركس و در هر جایى حضور دارد؛ «هو معكم اینما كنتم» [2] ولكن همراهى خدا با صابران، معناى خاصّى دارد و آن لطف، محبّت و یارى رسانى خداوند به صابران است. «انّ اللّه مع الصابرین»
1) تفسیر راهنما.
2) حدید، 4.
ویرایش توسط سراج منیر : 2014_02_28 در ساعت 05:53 PM
.....و هر كس بر خدا توكل كند، او برایش كافى است.
همانا خداوند كار خود را محقق مى سازد. همانا خداوند براى هر چیز اندازه اى قرار داده است.
سوره مبارکه طلاق/3
پیامها:
1. بدون لطف خداوند، هیچ عامل دیگرى كارآمد و كافى نیست. «فهو حسبه»
2. در اراده و خواست تمام افراد و حكومتها، احتمال شكست و ناكارآمدى و بن بست وجود دارد. تنها امرى كه شكست در آن راه ندارد، خواست و اراده خداوند است. «انّ اللّه بالغ امره»
3. دلیل توكل ما، قدرت بى نهایت الهى است. «و من یتوكل ... انّ اللّه بالغ امره»
4. معناى توكل ما و قدرت خداوند آن نیست كه انسان به همه خواسته هاى خود مى رسد، زیرا تمام امور هستى قانونمند است و حساب و كتاب دارد. «و من یتوكل على اللّه فهو حسبه ان اللّه بالغ امره قد جعل اللّه لكل شىءٍ قدراً»
ویرایش توسط سراج منیر : 2014_03_07 در ساعت 11:33 PM
آیا (چنین كسى بهتر است یا) آن كس كه در طول شب در حال سجده و قیام به اطاعت مشغول است (و) از آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش امید دارد؟
بگو: «آیا كسانى كه مىدانند و كسانى كه نمىدانند یكسانند؟» تنها خردمندان متذكّر مىشوند (و پند مىپذیرند).
نکته ها:
در كنار آیه قبل كه سیماى اصحاب آتش را بیان كرد، در این آیه سیمایى از صفات مؤمنان را بیان مىفرماید. در آیه قبل فرمود: گروهى تنها به هنگام مصیبت به خداوند توجّه دارند و هنگام رفاه او را فراموش مىكنند ولى در این آیه مىفرماید: مؤمنان همواره یاد خدا هستند، چه در رفاه و چه در سختى.
امام باقرعلیه السلام فرمود: مراد از قنوت در شب «قانت آناء اللیل»، قیام براى نمازشب است.(10)
10) كافى، ج 3، ص 444.
پیام ها:
1- شب بهترین بستر عبادت است. «قانتٌ آناءَ اللَّیل»
2- نشانه ى علم، عبودیّت است. «ساجداً و قائماً... الّذین یعلمون» (علم و عبادت باید با هم باشند. آرى شب زنده داران عابد و آخرت جویان امیدوار به رحمت الهى عالمان واقعى هستند. «قانتٌ آناءَ اللَّیل یحذر الآخرة... یعلمون»
3- عبادتى ارزش دارد كه تداوم داشته باشد. («ساجداً و قائماً» به صورت اسم فاعل آمده كه نشانه استمرار است).
4- مردان خدا، هم از آخرت بیم دارند و هم به رحمت الهى امیدوارند. «یحذر، یرجوا»
5 - ترس ما به خاطر عمل خود ماست «یحذر الآخرة» ولى امید ما به فضل و رحمت اوست. «یرجوا رحمة ربّه»
6- یكى از روشهاى تربیت، مقایسه خوبىها و بدىها و خوبان و بدان است. «أمن هو قانت»، «هل یستوى الّذین یعلمون و الّذین لا یعلمون»
7- پند پذیرى نشانه عقل سلیم است. «انما یتذكّر اولوا الالباب»
سزاوار نیست كه همه ى مؤمنان (به جهاد) رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهى از ایشان دسته اى كوچ نمى كنند تا در دین فقیه شوند
و هنگامى كه به سوى قوم خویش باز گشتند، آنان را بیم دهند تا شاید آنان (از گناه و طغیان) حذر كنند.
سوره مبارکه توبه /122
نکته ها:
بدنبال نزول آیاتى كه به شدّت از متخلّفان جنگ انتقاد مى كرد و سختگیرى پیامبر در مورد آنان، از آن به بعد و در جنگهاى بعدى، همه ى مسلمانان براى جهاد آماده مى شدند و پیامبر را در مدینه تنها مى گذاشتند. این آیه كنترلى براى كوچ آنان به جبهه بود. [183]
همه ى مسلمانان بادیه نشین براى آموختن دین، به شهر مى آمدند و این موجب كوچ به شهر و تبعات بد آن مى شد. آیه نازل شد كه بعضى براى آشنایى بادین به شهر بیایند، آنگاه به وطن خود برگشته و دیگران را ارشاد كنند.
«دین»، مجموعه ى قوانین الهى و مقررّات ظاهرى و باطنى اسلام است. اسلام كه تنها دین پذیرفته ى الهى است، «انّ الدین عنداللَّه الاسلام» [184] به معناى تسلیم خدا بودن است.
تفقّه در دین، به معناى تلاش براى كسب شناخت عمیق در دین و عقاید واحكام اسلامى است. تفقّه در دین، گاهى ممكن است براى دنیا و مقام و عشق به درس و بحث و سرگرمى و عقب نماندن از دوستان باشد و گاهى براى دین، خدا، بهشت و نجات امّت باشد. آیه، دوّمى را ارزشمند مىداند كه بیم دهى مردم و دعوت آنان به راه خداست. «لینذروا قومهم»
فقه، آنچنان مهّم است كه رسول خداصلى الله علیه وآله در بدرقه ى على علیه السلام به یمن، به او فرمان آموزش فقه مردم را داد، «فقّههم فى الدین» [185] و او را چنین دعا كرد: «الّلهم فقّهه فى الدین» [186] با آنكه وى فقیه ترین مردم بود.
چنانكه حضرت امیرعلیه السلام به فرزندش سفارش مىكند: «تَفقَّه فى الدّین فان الفقهاء ورثة الانبیاء» [187] امام حسین علیه السلام نیز شب عاشورا در جملاتى خداوند را چنین ستود: حمد خدایى كه ما را فقیه در دین قرار داد. [188]
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: اگر براى امام حادثه اى اتفاق افتاد، تكلیف مردم چیست؟ امام این آیه را تلاوت فرمود كه از هر شهر و طایفه اى باید براى شناخت امام حركت كنند. [189]
1- در برنامه ریزى و مدیریتها، جامعنگر باشیم تا توجّه به مسئله اى سبب اخلال در مسائل دیگر نباشد. «ما كان المؤمنون لینفروا كافّة»
2- هجرت، ملازم ایمان است. یا براى دفاع از دین، هجرت كنید، یا براى شناختِ دین.«فلولا نفر من كلّ فرقة»
3- باید از هر منطقه، افرادى براى شناخت اسلام به مراكز علمى بروند تا در همه مناطق، روحانى دینى به مقدار لازم حضور داشته باشد.«من كل فرقة طائفة»
4- دانشمندى كه كوچ نكند، فقیه كامل نیست. «نَفَر» امام درباره ى كسى كه در خانه اش نشسته بود، فرمود: «كیف یتفّقه فى الدین؟». [190]
5 - تفقّه در دین وآموزش دین به مردم، واجب كفائى است. «فلولا نفر منهم طائفة» (جهاد و اجتهاد، هر دو واجب كفایى است. [191] پس برنامه ریزى چنان باید باشد كه نظام علمى محصلین علوم دینى، به هم نخورد)
6- هدف از فراگیرى فقه، هشدار مردم و هوشیار ساختن آنان و نجات از غفلت و بى تفاوتى نسبت به مشكلات است. «لینذروا»
7- در زمان جنگ هم نباید مسائل فكرى، اعتقادى و اخلاقى، مورد غفلت قرار گیرد و دشمن خارجى ما را از دشمن داخلى (جهل و غفلت) غافل سازد.«ما كان المؤمنون لینفروا ... فلو لانفر...لیتفقّهوا»
8 - فقه، تنها فراگیرى احكام دین نیست، بلكه همه ى معارف دینى قابل تحقیق، دقّت و ژرفنگرى است. «لیتفقّهوا فى الدّین»
9- شناختهاى دینى باید عمیق و ژرف باشد. «لیتفقّهوا فى الدین»
10- شرط تبلیغ دینى آگاهى عمیق از آن است. «لیتفقّهوا... لینذروا»
11- به سخنان یك اسلام شناس فقیه، مى توان اعتماد كرد. «لیتفقّهوا... لینذروا» (ممكن است یك نفر در منطقه باشد، پس خبر واحد حجّیت دارد)
12- فقه در دین، آنگاه ارزش دارد كه فقیه، عالم به زمان و آگاه از شیطنتها و راههاى نفوذ دشمن باشد تا بتواند هشدار و بیم دهد.«لیتفقهوا ...لینذروا»
13- براى طلاب حوزه ها، دو هجرت لازم است: یكى به سوى حوزه ها ودیگرى از حوزه ها بسوى شهرها. لذا ماندن در حوزه ها جایز نیست. «فلو لانفر... لیتفقّهوا، لینذروا... اذا رجعوا»
14- براى تبلیغ وكار فرهنگى، زادگاه انسان در اولویت است. «لینذروا قومهم»
15- علما باید سراغ مردم بروند و منتظر دعوت آنان نباشند. «رجعوا الیهم»
16- محور تبلیغ، باید ایجاد تقوا ویاد معاد باشد. «لینذروا... لعلّهم یحذرون»
17- فقها نباید انتظار اطاعتِ مطلق همه ى مردم را داشته باشند، چون گروهى هرگز به راه دین و خدا نمى آیند. «لعلّهم یحذرون»
190) تفسیر كنزالدقائق.
191) حضرت على علیه السلام فرمود: اگر پیش آمدى رخ داد و نیاز به حضور همه در جبهه شد، بر همه لازم مىشود. بحار، ج97، ص 48
ویرایش توسط سراج منیر : 2014_03_31 در ساعت 06:53 PM
و اینكه براى انسان جز آنچه تلاش كرده، (بهره دیگرى) نیست.* و اینكه تلاش و سعى او را به زودى به وى بنمایند.*
سپس جزاى كامل آن را به او بدهند.*
سوره مبارکه نجم
نکته ها:
سؤال:
آیه «و أن لیس للانسان الاّ ما سعى» مىگوید: براى انسان بهره اى نیست مگر آنچه تلاش كرده باشد، در صورتى كه در آیات و روایات دیگر مىخوانیم كه انسان گاهى از طریق شفاعت، به بهشت وارد مى شود!
پاسخ:
اولاّ این آیه در ردّ تفكّر جاهلى است كه به یكدیگر مىگفتند: اگر فلان مبلغ را به من بدهى، من بار گناه تو را به عهده مىگیرم. قرآن كریم فرمود: هیچ كس بار گناه كسى را به عهده نمىگیرد و براى هر كس كار و تلاش خودش ثبت مىشود.
ثانیاً آیه، نظر به عدل الهى دارد نه فضل الهى، یعنى طبق عدل، باید كیفر و پاداش هر كس به مقدار تلاش او باشد، ولى خداوند از فضل خود مىتواند لطف كند و پاداش را بیشتر دهد و یا كیفر را كم كند. «و یزیدهم من فضله»(83)
ثالثاً: اگر در روایات مىخوانیم كه هركس سنت خوب یا بدى را در جامعه پایه گذارى كند، در پاداش و كیفر تمام كسانى كه آن راه را رفته اند، شریك است، این معنا با آیه «لیس للانسان الا ما سعى» منافاتى ندارد، زیرا ایجاد كننده خط حق و باطل نیز با واسطه ى دلالت و راهنمایى یا ایجاد مقدّمات و امكانات یا تبلیغات و تشویقات و یا حمایتهاى دیگر مادى و معنوى، به طور غیر مستقیم نوعى تلاش كرده است و بهره گرفتن از آن پاداش بى جهت نیست، چنانكه اگر شخصى در خط صحیح نبود، مشمول شفاعت نمىشد.
در روایات مىخوانیم كه انسان پس از مرگ از كارهاى نیك فرزند صالح خود یا كتاب و موقوفاتى كه از او به یادگار مانده، كامیاب مىشود.(84) و یا در بهشت، نسل صالح انسان به او ملحق مىشود.(85) یا از كار خیرى كه سفارش و وصیت كرده، بهره مند مىشود.(86)
در تمام این موارد گرچه انسان مستقیماً سعى و تلاشى نكرده، ولى غیر مستقیم از طریق تربیت فرزند صالح، وقف، وصیت یا كتاب خوبى كه به یادگار گذاشته، نقش داشته است.
1- هستى، میدان تلاش و كار و نتیجه گیرى است. «و أن لیس للانسان الاّ ما سعى»
2 - ما مكلّف به انجام وظیفه ایم، نه حصول نتیجه. سعى و تلاش وظیفه ماست. «الاّ ما سعى»
3- ایمان به بقاى عمل و نظام عادلانه كیفر و پاداش، انسان را در برابر رفتار خود، هم دلگرم و تشویق و هم محتاط و مسئول مىكند. «و انّ سعیه سوف یرى»
4- هیچ عملى در هستى محو نمىشود. «سعیه سوف یرى»
5 - نیكوكاران در دریافت پاداش كار خود، عجله نكنند. «سوف یرى»
6- دنیا، ظرفیّت جزاى كامل را ندارد و باید قیامتى باشد تا حق مطلب ادا شود. «ثم یجزاه الجزاء الاوفى»
7- اقدام انسان، با پاداشهاى بهترى پاسخ داده مىشود. «وَفّى... أوفى»
8- گرچه در دنیا نیز مجازاتهایى هست، امّا مجازات كامل در قیامت است. «الجزاء الاوفى»
9- قیامت داراى مراحل و مواقف متعدّدى است. (از كلمه «سوف» و «ثمّ» استفاده مىشود كه مرحله شهود عمل با مرحله جزاى عمل متفاوت است.)
ویرایش توسط سراج منیر : 2014_05_19 در ساعت 05:14 PM
این است (دستورات خداوند درباره ى حج) و هر كس شعائر خدا را گرامى بدارد، پس این از تقواى دلهاست.
سوره مبارکه حج
نکته ها:
قرآن كریم در آیات دیگر، با صراحت دو مورد از مراسم و برنامه هاى حج را جزء شعائر الهى شمرده است: یكى «صفا و مروه» و دیگر «شتران قربانى»، ولى شعائر الهى در این دو خلاصه نمى شود و تمام عبادتهاى دسته جمعى از شعائر خداوند است، مانند نماز جمعه وجماعت وهمه ى مراسم حج.
تقوا، از حالتهاى روحى است كه از آثار و نشانه ها به وجود آن پى برده مى شود، زیرا در كارهاى ظاهرى، بین گناه و ثواب فرق چندانى نیست، مثلاً: نماز خالصانه با نماز ریاكارانه در ظاهر یكى است وآنچه یكى را ارزشمند ودیگرى را ضدارزش مىكند، همان روح وباطن كار است كه مربوط به قلبهاست. «تقوى القلوب»
پیامها:
1- تقواى درونى باید آثار بیرونى هم داشته باشد، هر كس به شعائر بى اعتنا باشد، در حقیقت تقواى قلبى او كم است. «مَن یُعظِّم شعائر اللّه فانّها من تقوى القلوب»
2- بزرگداشت ها باید بر اساس تقوا باشد، نه رقابت. «مَن یُعظِّم... تقوى القلوب»
ویرایش توسط سراج منیر : 2014_05_25 در ساعت 11:11 PM
اى كسانى كه ایمان آوردید! به درگاه خدا توبه كنید، توبه اى خالصانه.
امید است كه پروردگارتان بدى هاى شما را بپوشاند و شما را به بهشتهایى كه نهرها از زیر آنها جارى است وارد كند.
روزى كه خداوند، پیامبر و كسانى را كه به او ایمان آورده اند خوار نكند، نورشان پیشاپیش آنها واز سوى راستشان مى شتابد،
مىگویند: پروردگارا! نور ما را كامل كن و ما را بیامرز، همانا تو بر هر چیز توانایى.
سوره مبارکه تحریم/8
نکته ها:
«نَصوح» از «نُصح» به معناى خلوص و صدق است و گاهى به معناى محكمى نیز آمده است. در تفاسیر براى توبه نصوح مواردى آمده است، از قبیل: پشیمانى، استغفار، ترك گناه و تصمیم بر ترك در آینده، ترس از پذیرفته نشدن، گناه را در برابر خود دیدن و شرمنده شدن، گریه، كم سخن گفتن و كم خوردن و كم خوابیدن، پرداخت حقوق مردم و... بهتر است به سراغ روایات برویم.
اگر مغرور شویم و بگوییم كه توبه ما صد در صد پذیرفته مىشود، راه را براى انجام یا تكرار خلاف هموار كرده ایم و لذا ضمن امیدوار بودن، نباید صد در صد مطمئن باشیم. چنانكه در این آیه مى فرماید: «عَسى ربّكم ان یكفّر عنكم سیّئاتكم» و در آیه 31 سوره نور مىفرماید: «توبوا الى اللّه جمعیا ایّها المؤمنون لعلكم تفلحون» توبه كنید، شاید رستگار شوید. كلمه «لَعلَّ» نشانه امیدوار بودن است.
در آیات قبل، سخن از نار بود، در این آیه سخن از نور است. در آیات قبل سخن از پیشگیرى بود، «قوا انفسكم و اهلیكم نارا» در این آیه، سخن از درمان است كه اگر نتوانستید خود را حفظ كنید و گرفتار گناه شدید، راه توبه باز است و نباید امید شما به یأس تبدیل شود. «توبوا الى اللّه... عَسى ربّكم»
در دنیا و آخرت، پیامبر و مؤمنان عزیزند:
در دنیا: «و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین»(32) عزّت مخصوص خدا و رسول و مؤمنان است.
در آخرت: «یوم لا یخزى اللّه النّبىّ و الّذین آمنوا معه» روزى كه خداوند، پیامبر و یارانش را ذلیل نمىكند. (بلكه خذلان و رسوایى، مخصوص كافران است.)
همراهان پیامبر در قیامت، «آمنوا معه» همان كسانى هستند كه در دنیا با مال و جان خود جهاد مىكردند و نسبت به كفّار شدید و نسبت به مؤمنان رحیم بودند. «و الّذین آمنوا معه جاهدوا باموالهم و انفسهم»(33)، «و الّذین معه اشداء على الكفّار رحماء بینهم»(34)
دعا و درخواست از خداوند، همیشه نقش دارد: چه در دنیا: «اهدنا الصراط المستقیم» و چه در قیامت: «اتمم لنا نورنا»
طلب مغفرت، هم در دنیاست: «ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا»(35) هم در آخرت: «ربّنا... واغفرلنا»
1- در آیات قبل فرمان داد كه خود را از آتش دوزخ حفظ كنید، «قوا انفسكم...» در این آیه، یك از راههاى آن را توبه واقعى مىداند. «توبوا الى اللّه»
2- گاهى از مؤمن، گناه سر مىزند كه باید توبه كند. «یا ایّها الّذین آمنوا توبوا...»
3- توبه باید به درگاه خدا باشد، نه افشاى گناه نزد بندگان. «توبوا الى اللّه»
4- یكى از تكالیف مؤمن، توبه از گناه است. «یا ایّها الّذین آمنوا توبوا...»
5 - توبه باید خالصانه و صادقانه باشد نه لقلقه زبان. «توبةً نصوحا»
6- توبه، زمان و مكان خاصّى ندارد. «توبوا الى اللّه توبةً نصوحا»
7- براى تشویق به توبه، باید مردم را به رحمت الهى امیدوار كرد. «عسى ربّكم»
8 - پذیرش توبه، از شئون ربوبیّت است. «عسى ربّكم ان یكفّر عنكم سیئاتكم»
9- ناپاكى و پلیدى در بهشت جاى ندارد؛ اول پاك شدن، سپس وارد بهشت شدن. «یكفّر... یدخلكم»
10- نتیجه توبه دو چیز است: محو گذشته «یكفّر عنكم سیئاتكم» و تأمین آینده. «یدخلكم جنّات»
11- ایمان به پیامبر كافى نیست، همراهى و تبعیّت از آن حضرت لازم است. «و الّذین آمنوا معه»
12- عمل صالحِ دنیا، در قیامت به صورت نور ظاهر مىشود. «نورهم یسعى بین ایدیهم»
13- كسانىكه در دنیا دنبال نورند، «و اتبعوا النّور الّذى انزل معه»(36) در آخرت غرق نورند. «نورهم یسعى بین ایدیهم و من ایمانهم»
14- در قیامت نیز تكامل هست. مؤمنان در آن روز به فكر تكمیل نور خود هستند. «ربّنا اتمم لنا نورنا»
15- مؤمنان واقعى در فكر ریزش و كاهش بدىها، «و اغفر لنا» و رویش و جهش خوبىها هستند. «اتمم لنا نورنا»
16- امید به استجابت دعا، «اتمم لنا نورنا و اغفر لنا» برخاسته از قدرت مطلقه اوست. «انك على كلّ شىء قدیر» 36) اعراف، 157.