طبق مطالب مطرح شده واضح و روشن است كه تشیّع و شكلگیری آن در زمان خود حضرت رسول اكرم(ص) بوده و آنحضرت این واژه را درباره پیروان علی (علیه السلام) بكار بردهاند امّا چرا این مذهب را منسوب به امام صادق ـعلیهالسلامـ نموده و از آن به «مذهب جعفری» تعبیر كردهاند بدین علت بود كه در فاصله انقراض امویان و قدرت یافتن عباسیان و نیز در دوران شكلگیری سلسلة اخیر، امام صادق امكان و فرصت آن را یافت كه به گسترش علم و رونق احكام الهی دست زند وی در شرایطی كه از سانسور و كنترل امویان و فاصلهای كه بین اهل بیت و مردم پدید آورده بودند آزاد میشد، كوشید تا آموزشهایی كه از طریق پدرش و او از جدش و او از رسول خدا(ص) آموخته بود، انتشار دهد در چنین اوضاع و احوالی بود كه امام صادق (علیه السلام) به شهرت رسید و امكان اظهار نظر پیدا كرد. و توانست از یكسو آزادانه به نقد و بررسی مسائل دینی بپردازد و از سوی دیگر چهرة سنّت را از گرد و غبار و زنگارها و آراء نادرست و شبههناك پاك كند. بدین گونه بود كه طالبان علم از جای جای جهان اسلام به مدینه هجرت كرده و در حوزة درس او گرد آمدند و در روزگار شكوفائی علم، مذهب اهل بیت بدو منسوب شد. چرا كه هر شیوهای را امام میپسندید و هر نظری كه او تأیید میكرد لاجرم به او نسبت داده میشد و گفته میشد «مذهب جعفر صادق (علیه السلام)»[2]
در این دوران مبارك و فرخنده حوزة درسی امام صادق شهرتی عظیم یافت. وی رهبر فكری نهضت فرهنگی آن روزگار بود. در واقع نخستین كسی بود كه مكتب فلسفی جهان اسلام را پدید آورد. نه تنها كسانی كه بعدها مذاهب فقهی را تأسیس كردند در حوزة امام شركت میكردند بلكه دانش پژوهان فلسفه و فیلسوفان نیز از راههای دور به مكتب علمی او روی آوردند.
در دوران یاد شده خانه امام صادق (علیه السلام) دانشگاهی بود، كه به حضور عالمان بزرگ در حدیث، تفسیر،حكمت و كلام و... زینت یافته بود و در حوزة درسی وی غالباً دو هزار تن و گاه چهار هزار نفر شركت میكردند.[3]
ابن ابوالعوجاء اشاره به امام صادق ـ علیه السلام ـ میگوید: «این شخص از جنس بشر نیست، اگر در جهان روحانیای، وجود داشته باشد كه هر گاه اراده كند جهانی و یا روحانی باشد اوست.[4]