ادعيه ماثوره و مناجاتها، هر يك مقامى از مقامات انشائى و علمى آن بزرگان است. لطائف ذوقى و دقائق شهودى كه در اينها نهفته است در روايات نيست كه در اينها مخاطب مردم اند و با آن بفراخور فهمشان سخن مى گفتند، و در آنها با جملال مطلق بخلوت راز و نياز مى نشستند لذا آن را كه در گنجينه نگارخانه عشق داشتند بزبان آوردند.
نهج البلاغه، در جمع شئون و امور حيات انسانى نهجى قويم است كه اگر در آن ترتيب حروف تهجى از الف تا يا، در هر يك از آن شئون بحث گردد اصول و امهاتى را حائز است كه هر اصلى خود شجره ى طيبه فروع و اثمار بسيار است.
بر اثر عظم مقام و منزلت گفتار آنجناب كه مسحه اى از علم الهى، و قلبى از نور مشكوه رسالت، و نفخه اى از شميم رياض امامت است، از زمانش تاكنون بسيارى از اعاظم علما در جمع آورى كلماتش سعى بليغ مبذول و اهتمام بسزا اعمال نموده اند و عده اى از آنان را در رساله اصل اين وجيزه ذكره كرده ايم.
''اللهم بلى لا تخلو الارض من قائم لله يحجه'' "نهج البلاغه"
عقل و نقل متفق اند بر اينكه نشانه ى عنصرى هيچگاه خالى از انسان كامل مكمل كه واسطه فيض است، نيست. و هر دو ناطقند كه: ''الامام اصله قائم فعله دائم. كشجره طيبه اصلها ثابت و فرعها فى السما توتى اكلها حين باذن ربها'' اين سنت الهى در نظام ربانى و عالم كيانى است: ''فلن تجد لسنه اله تبذيلا و لن تجد لسنه الله تحويلا''.