شکوائیه مسجد
«یَقُولُ الْمَسْجِدُ یَا رَبِّ عَطَّلُونِی وَ ضَیَّعُونِی»(1)؛ در آن روز مسجد به پیشگاه عدل الهی عرضه می دارد: پروردگارا! مرا رها کردن؛ به تعطیلی کشاندند و در اثر بی توجهی به من مرا نابود کردند.
همانگونه که در متن شکوائیه ملاحظه می شود مسجد از دو امر شکایت می کند یکی تعطیلی و دیگری تضییع و نابودی است؛ بالطبع شکایت مسجد هم متوجه کسانی خواهد شد که مرتکب این دو معصیت شده اند.
تعطیلی مسجد به دو شکل ممکن است رخ دهد یکی اینکه عملا در آن را ببندند و از ورود افراد به آن جلوگیری کنند همانند کاری که عربستان با مسجد امیرالمومنین علیه السلام و مسجد فاطمه زهرا سلام الله علیها کرده است و با بستن و ایجاد مانع از ورود مسلمانان به این مساجد جلوگیری می کند.(2)
این شکل از تعطیلی می تواند به صورت بسته نگه داشتن مساجد در وقت نماز و یا بستن آن بلافاصله بعد از اتمام نماز جماعت نیز تحقق پیدا کند.
شکل دیگری که می تواند مصداق به تعطیلی کشاندن مسجد شود نوع رفتار و مدیریت اهالی مسجد است که باعث می شود مردم رغبتی به حضور در آن مسجد نداشته باشند و این امر به مرور سبب خالی شدن مسجد از نمازگزار شده و عملا آن مسجد را به تعطیلی می کشاند؛ رفتارهایی نظیر برخورد تند و خشن پیرمردان و پیرزنان مسجد با جوانان و نوجوانانی که میهمانان جدید خانه خدایند و چندان از آداب و احکام مسجد اطلاع ندارند و به سبب شور نشاط نوجوانی قدری نیاز به تحمل دارند.