سوال.چرا قبر حضرت زهرا س مخفی است
جواب: از جمله اموری كه حضرت زهرا عليها السلام در راه دفاع از ولايت و اعلام نارضايتى از مخالفان انجام داد، وصيت به مخفى ماندن قبر ایشان بود؛ لذا در وصیت خود به امیر المؤمنین علیه السلام عرض می نمایند: وصيت من اين است كه: مرا شب غسل بده، شب كفن كن، شب به خاك بسپار. مگذار خصم بر جنازهام نماز بخواند و براى تشييع حضور يابد.[1]
كوششى كه اهلبيت پيامبر صلى الله عليه و آله در مخفى ماندن قبر آن حضرت انجام دادند، گوياى نگرانى اهلبيت عليهم السلام از توطئههاى حاكميت غاصب بود.قسمتى از اين اقدامات، براى آن بود كه طبق وصيت زهرا عليها السلام مخالفان در مراسم تشييع، نماز و خاكسپارى او حاضر نشوند. اما آثار ظاهرى قبر را چرا از ميان بردهاند؟ چرا پس از خاكسپارى، صورت هفت يا چهل قبر در گورستان بقيع ساختهاند؟ چرا اين همه تلاش در پنهان داشتن مزار آن حضرت شده است؟ اگر در سال چهلم هجرى، فرزندان فاطمه عليها السلام قبر پدر خود امير مؤمنان عليه السلام را از ديده مردم پنهان كردند، از بىحرمتى مخالفان مىترسيدند. آيا وضع مدينه در سه ماه پس از رحلت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نيز چنين بود؟!آيا علّت همان نيست كه آن حضرت در آخرين سخنانش به زنان مهاجر و انصار بيان كرد؟ او مىخواست دور از چشم ناسپاسان و حقناشناسان و غاصبان به خاك سپرده شود و حتى نشان او هم از آنان پنهان باشد تا با اين اقدام، براى هميشه نارضايتى خود را از مخالفان ولايت اعلام كند.حاكميت نيز به اهميت اين اقدام واقف بود و سعى كرد آثار آن را خنثى كند. ولى با مقاومت امير مؤمنان عليه السلام روبهرو شدند. امام صادق عليه السلام فرمود: وقتى فاطمه زهرا عليها السلام به شهادت رسيد، على عليه السلام او را غسل داد و كسى جز فرزندان فاطمه، فضّه و اسماء حضور نداشت.آنان بر فاطمه عليها السلام نماز گزاردند و او را به خاك سپردند. روز بعد، مردم مدينه در بقيع جمع شدند و صورت چهل قبر را ديدند. نتوانستند قبر دخت پيامبر صلى الله عليه و آله را تشخيص دهند. از اين رو، يكديگر را ملامت كردند كه: پيامبرتان تنها يك يادگار داشت. او از دنيا رفت و به خاك سپرده شد بدون آنكه شما حضور پيدا كنيد و بر او نماز بخوانيد و حتى محل قبر او را نيز نمىشناسيد.برخى از سران حكومت غاصب گفتند: زنان بيايند و قبر را نبش كنند تا بر او نماز بگزاريم و او را دوباره به خاك بسپاريم. وقتى خبر به امام على عليه السلام رسيد، لباس رزم پوشيد و درحالىكه از خشم چشمانش سرخ شده بود، ذوالفقار را حمايل كرد و به بقيع آمد و مانع آنان شد.عمر، پيش آمد و گفت: ما قبر را نبش مىكنيم.امير مؤمنان عليه السلام پيراهن او را گرفت و او را بر زمين كوبيد و فرمود: اگر حق مرا گرفتيد و چيزى نگفتم، براى آن بود كه ترسيدم مردم مرتد شوند و از دين برگردند. اما در مورد قبر فاطمه! سوگند به خدايى كه جان على در دست اوست، اگر به خاك فاطمه دست دراز كنيد، زمين را از خونتان سيراب مىكنم! آنان با مشاهده مخالفت و تهديد امير مؤمنان عليه السلام، از اينكار چشم پوشيدند.[2]
پنهان داشتن قبر دخت پيامبر صلى الله عليه و آله، با هدف اعلام نارضايتى و اعتراض آن حضرت نسبت به متجاوزان بود. شايد سؤال تاريخ هم همين باشد كه به زبان «ازرى» جارى شده است:
و لِاىِّ الْامور تدفن ىّاً بِضْعَة ا كل عام و انتم بخير صطط و يَعط ءاهاو ثوت، لا يرى الناسُ مثوى اىَّ قدس يَضُمُّه مثواها[3]
به چه دليلى پاره تن مصطفى مخفيانه به خاك سپرده شد و آثار تربت پاك او از بين رفت؟ او به آغوش خاك رفت، اما كسى قبر او را نشناخت. آه كه آرامگاه او، چه جسد مقدس و پاكى را در خود جاى داده است؟بنابراين، حضرت زهرا عليها السلام با وصيت خود خواست اعتراض هميشگىاش را نسبت به غاصبان خلافت اعلام كند. امامان معصوم عليهم السلام نيز برغم آگاهى از محل قبر، آنرا آشكار نساختند و اين راز تا ظهور منتقم و منجى بشريت حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشريف) همچنان مخفى خواهد ماند.