تعريف عرفان در لغت و اصطلاح
عرفان در لغت، به معنای شناختن، آگاه شدن، دانستن و بازشناسي آمده است و بيشتر به مفهوم شناخت و معرفت حق سبحانه استعمال ميشود (صادقی ارزگانی،1384، ص 21-22).
راغب اصفهاني (1416 ق، ص 560) در مفردات الفاظ قرآن كريم، معرفت و عرفان را ادراك شيء با انديشيدن و تدبر در اثر آن دانسته است.
عرفان در اصطلاح، علم و ادراك خاص است كه از راه تزكية نفس و تصفية جان به دست ميآيد؛ يعني از طريق سير و سلوك، مكاشفاتي نصيب سالك ميشود كه از وقايع و حقايق هستي حكايت ميكند و نيازمند تفسير است (صادقی ارزگانی، 1384، ص 22).
البته گاهي عرفان به مفهوم عام، يعني وقوف به دقايق رموز چيزي (مقابل علم سطحي و قشري) است.