اما تعبیر عمیق و عرفانی اشاره به وهمی بودن زندگی دنیایی دارد تا توجه انسان را در همین جا به زندگی جاودان و حقیقی، معطوف دارد که اگر همت کند در این سرای نیز بدان نائل آید. و هر که بر این رمز موفق شود، خود به سراغ مرگ خواهد رفت، پیش از آنکه مرگ سراغ او آید. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: مُوتوا قَبلَ اَن تَمُوتُوا (3)؛ بمیرید قبل از آنكه شما را بمیرانند. و این همان رمز است.
شاید خوب باشد که به فرق میان خواب و مرگ و نیز آمدن و آوردن مرگ هم اشاره کرد که خواب این دنیا، اثری جز واکنشهای روانی آن هم در برخی از آنها را در پی ندارد اما خوابی که با مرگ به پایان می رسد، موجب حسرت ابدی و تباهی زندگی حقیقی میشود که جسم و جان و جهان وی را به سیاهی رقم زده است و این نیست مگر بخاطر اینکه دنیا مزرعه آخرت است و آنکه در فصل کشت این مزرعه چیزی نکاشته است و به فصل برداشت در آن سرای جاودان چیزی جز دستهای خالی ندارد.
اما فرق مرگی که میآید و مرگی که مرد! برای خویش به پیش میآورد این است که مرگ خودآور آگاهانه بود و نشان از دانش و بینش است. آنکه پرده از چشم جانش فروهشته است و حضرت جانان را و حیات جانانه را تماشا نموده است برای رسیدن و خود این خواب آشفته دنیا را به مرگ میدرد تا قدم در آن لذیذ زندگی نهد. اما بیچاره کسی که همچنان چشم بسته تا کامش به خواب و البته خیال شیرین باشد که مرگ خود فرا میرسد و پردهی پندار را میدرد و چشمهای او را میگشاید. اما دیگر دیر شده است. او خواب بوده و فصل زراعت سپری شده و خزان فرارسیده است. و انبان او حسرت است که بالا می رود.
دل بستن به زندگى دنیا جز وهم و خیال و كار بیهودهاى كه انسان را از امر مهم آخرت باز مى دارد نیست. و همان طور كه کودکان بر سر بازى داد و فریاد و با یک دیگر نزاع مىكنند، با این كه آن چه بر سر آن نزاع مىكنند، جز وهم و خیال چیزى نیست، مردم نیز در حیات مادّى و دنیایى بر سر امور وهمى و خیالى مانند اموال، همسران، فرزندان، مقام ها و ... با هم نزاع مىكنند، درحالى كه زندگى واقعى و حقیقى بدون فنا و نابودى و بدون درد و رنج و شقاوت، مختص به زندگى آخرت است كه عین واقعیت و كمالات آن نامحدود است.