هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شده به عشق
ثبت است بر جریده ي عالم دوام ما
نوشته اي را که پیش رو دارید سرگذشت و ماجراي مردي عاشق و شیداست. مردي که بسیاري از حالتهاي جذبه و شوریدگی هایش همچنان در حافظه و سینه ي بسیاري از بازاریها و مردمان قدیمی و پا به سن گذاشته تهران باقی و زنده است. مردي که یادش و
خاطره اش هنوز از سر زبانهاي بسیاري از اهالی محله هاي قدیمی تهران به خصوص محله هاي اطراف بازار تهران نیفتاده است. هنوزمردها و زنهاي زیادي را می توان پیدا کرد که
همچنان صورت و چهره ي مردي را در یاد و در ذهن دارند که در روزهاي تاسوعا و عاشورا فقط مشاهده ي حالت و قیافه ي او هربیننده اي را منقلب و محزون و گریان می
کرد.
آن مرد، عاشقی بود که بر حسب ظاهر تمرین عشق نکرده بود. او عارفی بود که سیر و سلوك نکرده بود. او واصلی بود که ریاضت نکشیده بود. شاید براي بعضیها باور کردنی نباشد اما او توبه کننده اي بود که به یکباره عاشقی دلسوخته شده بود. او به یکباره عبدي
متقی و پرهیزگار و انسانی مهذب و نمونه و مثال زدنی شده بود او به یکباره از همه ي نفسانیات و لذتهاي پوچ و بی ثمره ي دنیا دل بریده و خداپرستی واقعی شده بود و به راستی که او یک شبه ره صد ساله پیموده بود. و تو اي خواننده ي عزیر همه ي این ادعاها را
قبول و باور خواهی کرد زیرا که او آزاد شده ي امام حسین علیه السلام بود. او نظر شده ي جگر گوشه ي زهراي مرضیه علیها السلام بود.