مرحوم خواجه نصيرالدين طوسى مى نويسد: غيبت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف نه از خداى سبحان است و نه از آن حضرت ، پس از مكلفين و مردم است ، و آن غلبه خوف و تمكين نداشتن مردم از امام است ، موقعى كه سبب غيبت زايل گردد، ظهور واقع مى شود.(رساله امامت ، فصل سوم ، ص 25.)
البته غيبت بر اساس حكمت الهى صورت گرفت و ما به همه اسرار آن واقف نيستيم ، ولى ممكن است رمز اساسى غيبت همين نكته باشد.
سرپيچى و طغيان جوامع در طول امامت يازده معصوم به تجربه رسيد، و تخلف و حمايت نكردن مرد از آنان در اين مدت كاملا روشن شد و جاى هيچ ابهامى باقى نماند كه مردم نمى خواهند زير بار حكومت عدل اسلامى بروند؛ در چنين وضعيتى ، غيبت يك مساءله طبيعى است و ظهور و حضور او در جامعه محتاج سؤ ال است ، و بايد گفت با اين وضع چرا امام در جامعه ظاهر باشد، امام غيب خواهد بود و پنهانى به وظايف خويش عمل مى كند تا زمينه ظهورش فراهم آيد، آنگاه ظاهر مى شود و خيل مشتاقان را به زيارت و حمايتش موفق مى سازد:
انّ الله لا يغيرّ ما بقوم حتّى يغيِّروا ما باءنفسهم
اين رمز تا هنگام ظهور پنهان است و در آن وقت مردم جهان درمى يابند كه علت غيبت در وجود خودشان نهفته بوده و از آن غافل بوده اند و چنانچه پيشتر خود را آماده مى ساختند امام بر آنان ظاهر مى شد، اما درصدد اصلاح و آمادگى خود برنيامدند و به طاغوت ها دل بستند.
مرحوم كلينى در كتاب كافى و شيخ طوسى در كتاب غيبت از زراره نقل كرده اند كه گفت : خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم و از آن گرامى شنيدم كه فرمود: براى قائم عليه السلام پيش از قيام ، غيبتى است .
عرض كردم : چرا؟
امام عليه السلام به شكم خويش اشاره فرمود( كافى ، ج 1، ص 337.) (كنايه از آنكه از كشته شدن بيم دارد).