تجزیه و ترکیب آیات ۵۷_۵۲ سوره اعراف

[دژدان]

تجزیه و ترکیب آیات ۵۷_۵۲ سوره مبارکه ی اعراف
صفحه ۱۵۷ قرآن کریم

[دژدان]

وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَىٰ عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ(52)

_وَ: حرف، غیرعامل، مبنی
«واو عطف»

_لَـ: حرف جواب، غیرعامل، مبنی

_قَدْ: حرف تحقیق، غیرعامل، مبنی

_جِئْنَا: فعل ماضی، متکلم مع الغیر، (ج ی ء)، اجوف یایی_مهموز اللام، ثلاثی مجرد، متعدی، معلوم، مبنی
«فعل و فاعل ضمیر بارز ٫نا٫»
(جمله فعلیه جواب قسم مقدر و محلی از اعراب ندارد.)

_هُم: ضمیر، جمع مذکر غایب، اسم، معرفه، مبنی
«مفعول و محلا منصوب»

_بِكِتَابٍ: حرف جر، عامل، مبنی+ اسم، مفرد، مذکر، نکره، معرب
«جارومجرور متعلق به جِئْنَا»

_فَصَّلْنَا: فعل ماضی، متکلم مع الغیر، (ف ص ل)، صحیح_سالم، ثلاثی مزید_باب تفعیل، متعدی، معلوم، مبنی
«فعل و فاعل ضمیر بارز ٫نا٫»
(جمله فعلیه در محل جر صفت کتاب)

_هُ: ضمیر، مفرد مذکر غایب، اسم، معرفه، مبنی
«مفعول و محلا منصوب»

_عَلَىٰ عِلْمٍ: حرف جر، عامل، مبنی+ اسم، مفرد، مذکر، نکره، معرب
«جارومجرور متعلق به محذوف حال»

_هُدًى: اسم، مفرد، نکره، معرب
«حال و لفظا منصوب»

_وَ: واو عطف

_رَحْمَةً: اسم، مفرد، مونث، نکره، معرب
«معطوف و لفظا منصوب»

_لِّقَوْمٍ: حرف جر، عامل، مبنی+ اسم، جمع، مذکر، نکره، معرب
«جارومجرور متعلق به هُدیً»

_يُؤْمِنُونَ: فعل مضارع، جمع مذکر غایب، (ء م ن)، مهموز الفاء، ثلاثی مزید_باب افعال، لازم، معلوم، معرب
«فعل و فاعل ضمیر بارز ٫واو٫»
(جمله فعلیه در محل جر صفت قوم)

[دژدان]

هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاءَ فَيَشْفَعُوا لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ(53)

_هَلْ: حرف استفهام، غیرعامل، مبنی

_يَنظُرُونَ: فعل مضارع، جمع مذکر غایب، (ن ظ ر)، صحیح_سالم، ثلاثی مجرد، متعدی، معلوم، معرب
«فعل و فاعل ضمیر بارز ٫واو٫»
(جمله فعلیه جمله استیناف و محلی از اعراب ندارد.)

_إِلَّا: حرف استثنا، غیرعامل، مبنی

_تَأْوِيلَهُ: اسم، مفرد، مذکر، معرفه به اضافه، معرب/ ضمیر، مفرد مذکر غایب، اسم، معرفه، مبنی
«مفعول و لفظا منصوب/مضاف الیه و محلا مجرور»

_يَوْمَ: ظرف زمان، اسم، غیرمتصرف، نکره، معرب

_يَأْتِي: فعل مضارع، مفرد مذکر غایب، (ء ت ی)، مهموز الفاء_ناقص یایی، ثلاثی مجرد، متعدی، معلوم، معرب
«فعل»

_تَأْوِيلُهُ: فاعل و لفظا مرفوع/ مضاف الیه و محلا مجرور
(جمله فعلیه یأتی تأویلُ در محل جر مضاف الیه)

_يَقُولُ: فعل مضارع، مفرد مذکر غایب، (ق و ل)، اجوف واوی، ثلاثی مجرد، لازم، معلوم، معرب
«فعل»

_الَّذِينَ: اسم موصول خاص، جمع، مذکر، معرفه، مبنی
«فاعل و محلا مرفوع»
(جمله فعلیه یقول الذین جمله استیناف و محلی از اعراب ندارد.)

_نَسُوهُ: فعل ماضی، جمع مذکر غایب، (ن س ی)، ناقص یایی، ثلاثی مجرد، متعدی، معلوم، مبنی/ ضمیر، مفرد مذکر غایب، اسم، معرفه، مبنی
«فعل و فاعل ضمیر بارز ٫واو٫/ مفعول و محلا منصوب»
(جمله فعلیه جمله صله و محلی از اعراب ندارد.)

_مِن قَبْلُ: حرف جر، عامل، مبنی+ ظرف، اسم، جامد، نکره، معرب
«جارومجرور متعلق به نَسُوا»

_قَدْ: حرف تحقیق، غیرعامل، مبنی

_جَاءَتْ: فعل ماضی، مفرد مونث غایب، (ج ی ء)، اجوف یایی_مهموز اللام، ثلاثی مجرد، لازم، معلوم، مبنی
«فعل»

_رُسُلُ: اسم، جمع، مذکر، معرب، نکره
«فاعل و لفظا مرفوع»
(جمله فعلیه جاءتْ رسلُ در محل نصب مقول القول)

_رَبِّنَا: اسم، مفرد، مذکر، معرفه به اضافه، معرب+ ضمیر، متکلم مع الغیر، اسم، معرفه، مبنی
«مضاف الیه و لفظا مجرور/ مضاف الیه و محلا مجرور»

_بِالْحَقِّ: حرف جر، عامل، مبنی+ اسم، معرفه به ال، معرب، مفرد
«جارومجرور متعلق به جاءتْ»

_فَـ: حرف، غیرعامل، مبنی

_هَل: حرف استفهام، غیرعامل، مبنی

_لَّنَا: حرف جر، عامل، مبنی+ ضمیر، متکلم مع الغیر، اسم، معرفه، مبنی
«جارومجرور متعلق به خبر مقدم»

_مِن: حرف جر زائد، عامل، مبنی

_شُفَعَاءَ: اسم، جمع، مونث، نکره، معرب
«مبتدای موخر و محلا مرفوع»

_فَـ: حرف سببیه

_يَشْفَعُوا: فعل مضارع منصوب، جمع مذکر غایب، (ش ف ع)،صحیح_سالم، ثلاثی مجرد، متعدی، معلوم، معرب

_لَنَا: جارومجرور متعلق به يَشْفَعُوا

_أَوْ: حرف عطف، غیرعامل، مبنی

_نُرَدُّ: فعل مضارع مجهول، متکلم مع الغیر، (ر د د)، صحیح_مضاعف، ثلاثی مجرد، معرب
«فعل و نائب فاعل ضمیر مستتر ٫نحن٫»

_فَـ: فاء سببیه

_نَعْمَلَ: فعل مضارع منصوب، متکلم مع الغیر، (ع م ل)، صحیح_سالم، ثلاثی مجرد، متعدی، معلوم، معرب
«فعل و فاعل ضمیر مستتر ٫نحن٫»

_غَيْرَ: اسم، مفرد، مذکر، جامد، نکره، معرب
«مفعول و لفظا منصوب»

_الَّذِي: اسم موصول خاص، مفرد، مذکر، معرفه، مبنی
«مضاف الیه و محلا مجرور»

_كُنَّا: فعل ماضی ناقص، متکلم مع الغیر، (ک و ن)، اجوف واوی، ثلاثی مجرد، مبنی
«فعل و ضمیر بارز ٫نا٫ اسم کَانَ»

_نَعْمَلُ: فعل و فاعل ضمیر مستتر ٫نحن٫
«جمله فعلیه در محل نصب خبر کَانَ»
(جمله اسمیه کنّا نعملُ جمله صله و محلی از اعراب ندارد.)

_قَدْ: حرف تحقیق

_خَسِرُوا: فعل ماضی، جمع مذکر غایب، (خ س ر)، صحیح_سالم، ثلاثی مجرد، متعدی، معلوم، مبنی
(جمله فعلیه جمله استیناف و محلی از اعراب ندارد.)

_أَنفُسَ: اسم، جمع، مونث، معرفه به اضافه، معرب
«مفعول و لفظا منصوب»

_هُمْ: ضمیر، جمع مذکر غایب، اسم، معرفه، مبنی
«مضاف الیه و محلا مجرور»

_وَ: واو عطف

_ضَلَّ: فعل ماضی، مفرد مذکر غایب، (ض ل ل)، صحیح_مضاعف، ثلاثی مجرد، لازم، معلوم، مبنی
«فعل»

_عَنْهُم: حرف جر، عامل، مبنی+ ضمیر، جمع مذکر غایب، اسم، معرفه، مبنی
«جارومجرور متعلق به ضَلَّ»

_مَّا: اسم موصول مشترک، معرفه، مبنی
«فاعل و محلا مرفوع»
(جمله فعلیه ضَلّ مَا معطوف به خسروا و محلی از اعراب ندارد.)

_كَانُوا: فعل ماضی ناقص، جمع مذکر غایب، (ک و ن)،اجوف واوی، ثلاثی مجرد، مبنی
«فعل و ضمیر بارز ٫واو٫ اسم کَانَ»

_يَفْتَرُونَ: فعل مضارع، جمع مذکر غایب، (ف ر ی)،ناقص یایی، ثلاثی مزید_ باب افتعال، لازم، معلوم، معرب
«فعل و فاعل ضمیر بارز ٫واو٫»
(جمله فعلیه در محل نصب خبر کَانَ)
(جمله اسمیه کانوا یفترون جمله صله و محلی از اعراب ندارد.)

[دژدان]

إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ(54)

_إِنَّ: حرف مشبهه بالفعل، عامل، مبنی

_رَبَّ: اسم، مفرد، مذکر، معرفه به اضافه، معرب
«اسم إنَّ و لفظا منصوب»

_كُمُ: ضمیر، جمع مذکر مخاطب، اسم، معرفه، مبنی
«مضاف الیه و محلا مجرور»

_اللَّهُ: اسم عَلَم، مفرد، مذکر، معرفه، معرب
«خبر إنَّ و لفظا مرفوع»

(جمله اسمیه إن ربکم الله جمله استیناف و محلی از اعراب ندارد.)

_الَّذِي: اسم موصول خاص، مفرد، مذکر، معرفه، مبنی
«صفت الله و محلا مرفوع»

_خَلَقَ: فعل ماضی، مفرد مذکر غایب، (خ ل ق)، ثلاثی مجرد، صحیح_سالم، متعدی، معلوم، مبنی
«فعل و فاعل ضمیر مستتر ٫هو٫»

(جمله فعلیه خلق جمله صله و محلی از اعراب ندارد.)

_السَّمَاوَاتِ: اسم، جمع، مونث، معرفه به ال، معرب
«مفعول و محلا منصوب»

_وَ: حرف، غیرعامل، مبنی
«واو عطف»

_الْأَرْضَ: اسم، مفرد، مونث، معرفه به ال، معرب
«معطوف و لفظا منصوب»

_فِي سِتَّةِ: حرف جر، عامل، مبنی+ عدد، اسم، مفرد، مونث، معرب، جامد
«جارومجرور متعلق به خَلَقَ»

_أَيَّامٍ: اسم، جمع، مذکر، معرب، نکره
«مضاف الیه و لفظا مجرور»

_ثُمَّ: حرف عطف، غیرعامل، مبنی

_اسْتَوَىٰ: فعل ماضی، مفرد مذکر غایب، (س و ی)، لفیف مقرون، ثلاثی مزید_باب افتعال، لازم، معلوم، مبنی
«فعل و فاعل ضمیر مستتر ٫هو٫»

(جمله فعلیه استوی معطوف به خلق و محلی از اعراب ندارد.)

_عَلَى الْعَرْشِ: حرف جر، عامل، مبنی+ اسم، مفرد، مذکر، معرفه به ال، معرب
«جارومجرور متعلق به استَوَیٰ»

_يُغْشِي: فعل مضارع، مفرد مذکر غایب، (غ ش ی)، ناقص یایی، ثلاثی مزید_باب افعال، متعدی، معلوم، معرب
«فعل و فاعل ضمیر مستتر ٫هو٫»

(جمله فعلیه یغشی در محل نصب حال از فاعل خلق)

_اللَّيْلَ: اسم، مفرد، مذکر، معرفه به ال، معرب
«مفعول اول و لفظا منصوب»

_النَّهَارَ: اسم، مفرد، مذکر، معرفه به ال، معرب
«مفعول دوم و لفظا منصوب»

_يَطْلُبُهُ: فعل مضارع، مفرد مذکر غایب، (ط ل ب)، صحیح_سالم، ثلاثی مجرد، متعدی، معلوم، معرب+ ضمیر، مفرد مذکر غایب، اسم، معرفه، مبنی

(جمله فعلیه یطلب در محل نصب حال از اللیل یا النهار)

_حَثِيثًا: اسم، مفرد، نکره، معرب
«مفعول مطلق یا نائب مفعول و لفظا منصوب»

_وَ: واو عطف

_الشَّمْسَ: اسم، مفرد، مذکر، معرفه به ال، معرب
«معطوف به السماوات و لفظا منصوب»

_وَ: واو عطف

_الْقَمَرَ: اسم، مفرد، مذکر، معرفه به ال، معرب
«معطوف به السماوات و لفظا منصوب»

_وَ: واو عطف

_النُّجُومَ: اسم، جمع، مذکر، معرفه به ال، معرب
«معطوف به السماوات و لفظا منصوب»

_مُسَخَّرَاتٍ: اسم مفعول، جمع، مونث، مشتق، معرب، نکره، منصرف
«حال و محلا منصوب»

_بِأَمْرِهِ: حرف جر، عامل، مبنی+ اسم، مفرد، مذکر، معرفه به اضافه، معرب/ ضمیر، مفرد مذکر غایب، اسم، معرفه، مبنی
«جارومجرور متعلق به مسخرات/ مضاف الیه و محلا مجرور»

_أَلَا: حرف تنبیه، غیرعامل، مبنی

_لَهُ: حرف جر، عامل، مبنی+ ضمیر، مفرد مذکر غایب، اسم، معرفه، مبنی
«جارومجرور متعلق به خبر مقدم»

_الْخَلْقُ: اسم، مفرد، مذکر، معرفه به ال، معرب
«مبتدای مؤخر و لفظا مرفوع»

_وَ: واو عطف

_الْأَمْرُ: اسم،مفرد،مذکر،معرفه به ال،معرب
«معطوف به الخلق و لفظا مرفوع»

_تَبَارَكَ: فعل مضارع، مفرد مذکر غایب،(ب ر ک)، صحیح_سالم، ثلاثی مزید_باب تفاعل، لازم، معلوم، معرب
«فعل»

_اللَّهُ: فاعل و لفظا مرفوع

_رَبُّ: بدل الله و لفظا مرفوع

_الْعَالَمِينَ: اسم، معرفه به ال، معرب
«مضاف الیه و مجرور یه یاء»

[دژدان]

ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ(55)

_ادْعُوا: فعل امر، جمع مذکر مخاطب، (د ع و)، ناقص واوی، ثلاثی مجرد، متعدی، معلوم، مبنی
«فعل و فاعل ضمیر بارز ٫واو٫»

_رَبَّ: اسم، مفرد، مذکر، معرفه به اضافه، معرب
«مفعول و محلا منصوب»

_كُمْ: ضمیر، جمع مذکر مخاطب، اسم، معرفه، مبنی
«مضاف الیه و محلا مجرور»

_تَضَرُّعًا: مصدر، اسم، مفرد، مذکر، نکره، معرب
«حال و لفظا منصوب»

_وَ: حرف، غیرعامل، مبنی
«واو عطف»

_خُفْيَةً: اسم، مفرد، مونث، نکره، معرب
«معطوف و لفظا منصوب»

_إِنَّهُ: حرف مشبهه بالفعل، عامل، مبنی+ ضمیر، مفرد مذکر غایب، اسم، معرفه، مبنی
«حرف مشبهه و ضمیر ٫ه٫ در محل نصب اسم إنَّ»

_لَا يُحِبُّ: فعل نفی، مفرد مذکر غایب، (ح ب ب)،صحیح_مضاعف، ثلاثی مزید_باب افعال، متعدی، معلوم، معرب
«فعل و فاعل ضمیر مستتر ٫هو٫»

(جمله فعلیه در محل رفع خبر إنَّ)

_الْمُعْتَدِينَ: اسم فاعل، مذکر، جمع، مشتق، معرب، معرفه، منصرف
«مفعول و منصوب به یاء»

[دژدان]

وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ(56)

_وَ: حرف، غیرعامل، مبنی
«واو عطف»

_لَا تُفْسِدُوا: فعل نهی، جمع مذکر مخاطب، (ف س د)، صحیح_سالم، ثلاثی مزید_باب افعال، لازم، معلوم، معرب
«فعل و فاعل ضمیر بارز ٫واو٫»

_فِي الْأَرْضِ: حرف جر، عامل، مبنی+ اسم، مفرد، مونث، معرفه به ال، معرب
«جارومجرور متعلق به لَا تُفْسِدُوا»

_بَعْدَ: ظرف زمان، اسم، نکره، معرب

_إِصْلَاحِهَا: مصدر باب افعال، اسم، مفرد، معرفه به اضافه، معرب/ ضمیر، مفرد مونث غایب، اسم، معرفه، مبنی
«مضاف الیه و لفظا مجرور/ مضاف الیه و محلا مجرور»

_وَ: واو عطف

_ادْعُوهُ: فعل امر، جمع مذکر مخاطب، (د ع و)، ناقص واوی، ثلاثی مجرد، متعدی، معلوم، مبنی+ ضمیر، مفرد مذکر غایب، اسم، معرفه، مبنی
«فعل و فاعل ضمیر بارز ٫واو٫/ مفعول و محلا منصوب»

_خَوْفًا: اسم، مفرد، مذکر، نکره، معرب
«حال و لفظا منصوب»

_وَ: واو عطف

_طَمَعًا: اسم، مفرد، مذکر، نکره، معرب
«معطوف و لفظا منصوب»

_إِنَّ: حرف مشبهه بالفعل، عامل، مبنی

_رَحْمَتَ: اسم، مفرد، مذکر، نکره، معرب
«اسم إِنَّ و لفظا منصوب»

_اللَّهِ: اسم عَلَم، مفرد، مذکر، معرفه، معرب
«مضاف الیه و لفظا مجرور»

_قَرِيبٌ: اسم، مفرد، مذکر، نکره، معرب
«خبر إنَّ و لفظا مرفوع»

_مِّنَ الْمُحْسِنِينَ: حرف جر، عامل، مبنی+ اسم فاعل، مذکر، جمع، معرفه، مشتق، معرب، منصرف
«جارومجرور متعلق به قَریبٌ»

[دژدان]

وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّىٰ إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَٰلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ(57)

_وَ: حرف، غیرعامل، مبنی
«واو استیناف»

_هُوَ: ضمیر منفصل، مفرد مذکر غایب، اسم، معرفه، مبنی
«مبتدا و محلا مرفوع»

_الَّذِي: اسم موصول خاص، مفرد، مذکر، معرفه، مبنی
«خبر و محلا مرفوع»

_يُرْسِلُ: فعل مضارع، مفرد مذکر غایب، (ر س ل)، صحیح_سالم، ثلاثی مزید_باب افعال، متعدی، معلوم، معرب
«فعل و فاعل ضمیر مستتر ٫هو٫»

_الرِّيَاحَ: اسم، جمع، مونث، معرفه به ال، معرب
«مفعول و لفظا منصوب»

_بُشْرًا: اسم، مفرد، مذکز، معرب، نکره
«حال و لفظا منصوب»

_بَيْنَ: ظرف مکان، اسم، مفرد، نکره، مبنی

_يَدَيْ: اسم، مثنی، مونث، نکره، معرب
«مضاف الیه و مجرور به یاء»

_رَحْمَتِ: اسم، مفرد، مذکر، معرفه به اضافه، معرب
«مضاف الیه و لفظا مجرور»

_هِ: ضمیر، مفرد مذکر غایب، اسم، معرفه، مبنی
«مضاف الیه و محلا مجرور»

_حَتَّىٰ: حرف ابتدا، غیرعامل، مبنی

_إِذَا: ظرف زمان، از اسماء دائم الاضافه، غیرمتصرف، نکره، جامد، مبنی

_أَقَلَّتْ: فعل ماضی، مفرد مذکر غایب، (ق ل ل)، صحیح_مضاعف، ثلاثی مزید_باب افعال، متعدی، معلوم، مبنی
«فعل و فاعل ضمیر مستتر ٫هی٫»

_سَحَابًا: ایم، مفرد، مذکر، معرب، نکره
«مفعول و لفظا منصوب»

_ثِقَالًا: اسم، مفرد، نکره، معرب
«صفت سحابا و لفظا منصوب»

_سُقْنَا: فعل ماضی، متکلم مع الغیر، (س و ق)، اجوف واوی، ثلاثی مجرد، متعدی، معلوم، مبنی
«فعل و فلعل ضمیر بارز ٫نا٫»

_هُ: مفعول و محلا منصوب

_لِبَلَدٍ: حرف جر، عامل، مبنی+ اسم، مفرد، مذکر، نکره، معرب
«جارومجرور متعلق به سقنا»

_مَّيِّتٍ: اسم، مفرد، نکره، معرب
«صفت بلد و لفظا مجرور»

_فَـ: حرف، غیرعامل، مبنی
«حرف عطف»

_أَنزَلْنَا: فعل ماضی،متکلم مع الغیر، (ن ز ل)، صحیح_سالم، ثلاثی مزید_باب افعال، متعدی، معلوم، مبنی
«فعل و فاعل ضمیر بارز ٫نا٫»

_بِهِ: حرف جر، عامل، مبنی+ ضمیر، مفرد مذکر غایب، اسم، معرفه، مبنی
«جارومجرور متعلق به أَنزَلْنَا»

_الْمَاءَ: اسم، مفرد، مذکر، معرفه به ال، معرب
«مفعول و لفظا منصوب»

_فَـ: حرف عطف

_أَخْرَجْنَا: فعل ماضی، متکلم مع الغیر، (خ ر ج)، صحیح_سالم، ثلاثی مزید_باب افعال، متعدی، معلوم، مبنی
«فعل و فاعل ضمیر بارز ٫نا٫»

_بِهِ: جارومجرور متعلق به أَخْرَجْنَا

_مِن كُلِّ: حرف جر، عامل، مبنی+ اسم، مفرد، مذکر، نکره، معرب
«جارومجرور متعلق به مفعول محذوف اخرجنا(اخرجنا انواعا من کل...)»

_الثَّمَرَاتِ: اسم، جمع، مونث، معرفه به ال، معرب
«مضاف الیه و لفظا مجرور»

_كَذَٰلِكَ: حرف جر، عامل، مبنی+ اسم اشاره، مفرد، مذکر، جامد، مبنی، معرفه
«جارومجرور متعلق به محذوف»

_نُخْرِجُ: فعل مضارع، متکلم مع الغیر، (خ ر ج)، صحیح_سالم، ثلاثی مزید_باب افعال، متعدی، معلوم، معرب
«فعل و فاعل ضمیر مستتر ٫نحن٫»

_الْمَوْتَىٰ: اسم، مفرد، مونث، معرفه به ال، معرب
«مفعول و تقدیرا منصوب»

_لَعَلَّكُمْ: حرف مشبهه بالفعل، عامل، مبنی+ ضمیر، جمع مذکر مخاطب، اسم، معرفه، مبنی
«حرف مشبهه و ضمیر ٫کم٫ در محل نصب اسم لعل»

_تَذَكَّرُونَ: فعل مضارع، جمع مذکر مخاطب، (ذ ک ر)، صحیح_سالم، لازم، معلوم، معرب
«فعل و فاعل ضمیر بارز ٫واو٫»
(جمله فعلیه در محل رفع خبر لعل)