2. سؤال از وصى رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم
روزى در عصر خلافت ابوبكر امام على علیه السلام به همراه امام حسن علیه السلام و سلمان فارسى در مسجدالحرام نشســته بودند ناگاه مردى خوش قامت كه لباسهاى زيبا پوشيده بود به نزديك آمد به امام على علیه السلام سلام كرد و در محضر امام نشست.
سپس چنين عرض كرد: اى اميرمؤمنان از شــما سه مسأله مىپرسم اگر پاسخ آن را دادى مى فهم آنها كه حق شما را غصب كردند دنيا و آخرت خود را تباه ساخته اند (و تو به حق هستى) وگرنه آنها و شما در يك سطح برابر هم هستيد؟
امام فرمود: بپرس. او پرسيد:
1 ـ وقتى انسان مى خوابد روحش كجا مى رود؟
2 ـ چگونه است كه انســان گاهى چيزى را به ياد مى آورد و گاهى چيزى را فراموش مى كند؟
3 - چگونه بعضى از افراد به دايى يا عموى خود شباهت دارند؟
امام به فرزند خود حضرت مجتبى علیه السلام فرمود: يا ابامحمد! پاسخ اين مرد را بده. امام حسن علیه السلام پاسخ او را به طور كامل فرمود.
آنگاه آن مرد پس از آن كه از پاســخ ســؤال خود به طور كامل قانع شد برخاست و مكرر به يكتايى خداوند و رســالت رســولخدا صلی الله علیه و آله و سلم و وصايت على علیه السلام و ساير امامان علیهم السلام تا حضــرت قائم علیه السلام گواهى داد و از آنجا رفت.
حضرت به فرزندش فرمود: به دنبال اين مرد ناشناس برود ببين كجا مى رود؟
امام حســن علیه السلام به دنبال او حركت كرد ولى او وقتى از مســجد بيرون رفت از نظرها مخفى شد.
امام حسن علیه السلام نزد پدر بازگشت و از غايب شدن او خبر داد.
امام على علیه السلام فرمود: آيا دانستى او چه كسى بود؟
امام حســن علیه السلام گفت: خدا و رســول او و اميرمؤمنان آگاهترند.
امام فرمود: او خضر علیه السلام 1 بود.
1. احتجاج طبرسی، ج 1، ص 396