بسم الله الرحمن الرحیم
خَتَمَ اللَّـهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ ۖ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿٧﴾
ختم: فعل ماضی
الله: اسم لفظ جلاله فاعل مرفوع
علی: حرف جر
قلوب: اسم جامد جمع مکسر قلب مؤنث معرفه به اضافه مجرور به حرف جر
علی قلوبهم: جارومجرور متعلِّق ختم
هاء: ضمیر متصل در محل جر مضاف الیه و میم: حرف جمع برای مردان
و: حرف عطف
علی: حرف جر
سمع: مصدر مفرد مذکر معرفه مجرور به حرف جر
علی سمعهم جارو محرور متعلق به ختم بر حذف مضاف یعنی مواضع سمعهم
هم: ضمیر منفصل در محل جر مضاف الیه
و: عاطفه
علی: حرف جر
ابصار: اسم جامد جمع مکسر بصر مؤنث معرفه مجرور به حرف جر
علی ابصار: جارومجرور متعلق به محذوف خبر
هم: ضمیر منفصل در محل جر مضاف الیه
غشاوة: اسم جامد مفرد مؤنث مبتدای مؤخر مرفوع
و: عاطفه
ل: حرف جر
هم: ضمیر منفصل در محل جر مجرور
لهم جارومحرور متعلق به محذوف خبر مقدم
عذاب: اسم مصدر مفرد مذکر نکره مبتدا مؤخر
عظیم: صفت مشبهة مفرد مذکر نکره صفت برای عذاب مرفوع مثل آن
جمله ختم الله... نیست محلی برایش استینافیه
جمله ی ابصارهم غشاوة ... نیست محلی برایش معطوف بر جمله ی قبل
جمله ی لهم عذاب... مثل جمله ی قبل