شیخ طوسی جون را از اصحاب امام حسین علیه السلام شمرده است. «جون» اهل «نوبه» و غلام سیاه پوستی بود که «ابوذر غفاری» آن صحابی با وفای پیامبر او را از قید بندگی و بردگی آزاد کرده بود.
«جون» از شیعیان امام علی علیه السلام شناخته میشد. او پیوسته پس از ابوذر همراه اهل بیت علیهم السلام بوده است. زمانی در خدمت امام حسن علیه السلام و هنگامی با امام حسین علیه السلام بود.
او امام حسین علیه السلام را از مدینه تا مکه و سپس از مکه تا عراق همراهی کرده بود. گویند جون در ساخت و تعمیر سلاح جنگ مهارت داشت. نقل شده جون، در شب عاشورا خیمه ویژهای برای خود برپا ساخته بود تا سلاح یاران حسین علیه السلام را تعمیر و اصلاح کند.
در تاریخ آمده است، در روز عاشورا، امام درخواست او را برای جهاد این گونه رد فرمود: تو از جانب من اذن (کنارهگیری از جنگ) داری، فقط فقط تو ما را برای دستیابی به عافیت همراهی کردهای.
بنابراین، خود را به راه و شیوه ما مبتلا مساز. گفته شده بعد از این بود که به خدمت دختر امیر مومنان، زینب(سلام الله علیها) و اطرافیان امام رسید تا آنها را شفیع خود سازد. پس از آن از امام اجازه جهاد گرفت و وارد میدان رزم شد.
جون در روز عاشورا در مقابل امام حسین علیه السلام ایستاده و از آن حضرت اجازه رزم خواست. اما امام به او اذن جهاد ندادند و حضرت فرمودند: ما تو را برای ایام عافیت و آسودگی خریداری کردیم ولی الان خود را گرفتار نکن. جون خود را بر قدمهای امام انداخت و بر آن بوسه میزد و میگفت: ای فرزند رسول خدا! من برای آسودگی خاطر خویش در گرفتاری از شما کمک میگرفتم. من خود میدانم که بوی خوشی ندارم، خویشانم افرادی فرومایهاند و رنگم سیاه است. اما شما بر من از آن نفس بهشت گونهتان بدمید تا که خوشبو شوم، شرافت خویشاوندی یابم و سیمایم سفید شود. به خدا قسم از شما جدا نخواهم شد تا این خون تیرهام با خون پاکتان مخلوط گردد. پس آن گاه امام او را اجاره رزم دادند.
او وارد معرکه جنگ شد در حالی که این رجز را میسرود:
کیف یری الکفار ضرب الاسود بالسیف ضربا عن بنی محمد
اذب عنهم باللسان و الید ارجو به الجنة یوم الورود
ای کفار، ضرب شمشیر سیاه را چگونه میبینید؟ به شمشیر ضربهای از فرزند محمد، از آنها با زبان و دست حمایت میکنم، در حالی که به بهشت در روز قیامت امیدوارم.
بعد از آن، بیست و پنج نفر از سپاه دشمن را به خاک انداخت.
محمد بن ابی طالب میگوید: زمانی که جون به زمین خورد، اباعبدالله الحسین علیه السلام بر بالینش آمد و در حق او این گونه دعا فرمود: پروردگارا! سیمای او را سفید کن و او را خوشبوی گردان و با محمد صلی الله علیه و آله محشورش نما، و بین او و محمد و آل محمد، آشنایی برقرار ساز.
علمای ما از امام باقر علیه السلام و از پدرشان امام زین العابدین علیه السلام نقل کردهاند: هنگامی که بنیاسد برای دفن شهدا، به معرکه جنگ آمدند، بعد از چند روز دیدند که بوی خوشی - چون مشک - از اندام جون متصاعد است.
سلام بر جون در زیارت ناحیه این گونه آمده است: السلام علی جون بن حوی ابن حریّ مولی ابی ذر الغفاری؛ سلام بر جون غلام ابی ذر غفاری.
برگرفته از کتاب یاران شیدای حسین بن علی (ع)، استاد مرتضی آقا تهرانی