فاعل
فاعل، اسمى(1) است مرفوع(2) كه بعد از فعلِ(3) تامِّ معلوم يا شبهِ فعل(4) قرار مىگيرد و به آن اسناد داده مى شود، مثل «خَلَقَ اللَّهُ السَّمواتِ»(5) كه «اَللَّهُ» فاعلِ «خَلَقَ» است و «خَلَقَ» فعل تامِّ معلوم، به «اَللَّهُ» اسناد داده شده است و مثل «وَمِنَ النّاسِ وَالدَّوابِّ وَالْاَنْعامِ مُخْتَلِفٌ اَلْوانُهُ»(6) كه «مُخْتَلِفٌ» اسم فاعل (شبهِ فعل) است و به «اَلْوانُهُ» اسناد داده شده است از تعريف مذكور دانسته شد كه فاعل بايد داراى اين شرايط باشد:
1 - بعد از فعل بيايد، زيرا اگر قبل از آن بيايد مبتدا مى شود.
2 - فعلِ قبل ازآن تامّ باشد، زيرا اگر ناقصه باشد، اسمِ افعال ناقصه مى باشد نه فاعل.
3 - فعلِ قبل از آن معلوم باشد، زيرا اگر مجهول باشد نايب فاعل ناميده مى شود.
4 - مرفوع است و عاملش فعلى است كه به آن اسناد داده شده و گاهى لفظاً مجرور مى شود يا به وسيله «مِنْ»، «باء» و «لامِ» زايده در مثل «ما جائَنا مِنْ بَشيرٍ»(7) و «كَفى بِاللَّهِ شَهيداً»(8) و «هَيْهاتَ هَيْهاتَ لِما تُوعَدُونَ»(9) به معناى «ما جائَنا بَشيرٌ» و «كَفَى اللَّهُ شهيداً» و «هَيْهاتَ ما تُوعَدُونَ» و يا به وسيله اضافه مصدر(10) به آن در مثل «لَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النّاسَ»(11) كه «دَفْعُ» مصدر است و به «اَللَّهِ» كه فاعل بوده اضافه شده است و تقديرش «لَوْلا اَنْ يَدْفَعَ اللَّهُ النّاسَ» است. پس مصدر از «اَنْ» با فعل (يَدْفَعُ) به وجود آمده است.
5 - فاعل بعد از فعل بيايد و اگر در ظاهرِ كلام، قبل از فعل آمده باشد به يكى از دو توجيه تركيب مى شود:
الف: فاعل ضميرى است مستتر در فعل و به اسم ماقبل راجع است، مثل «زَيْدٌ قامَ» به تقدير «زَيدٌ قامَ هُوَ» و «اَللَّهُ يَرْزُقُ»(12) به تقدير «اَللَّهُ يَرْزُقُ هُوَ».
ب: از باب تفسير، يعنى اسمِ مقدّم، فاعلِ فعل محذوف و فعل مذكور مُفسِّر محذوف است، مثل «وَاِنْ اَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ»(13) به تقدير «اِنِ اسْتَجارَكَ اَحَدٌ». كه «اَحَدٌ» فاعلِ «اِسْتَجاركَ» محذوف و «اِسْتَجارَكَ» مذكور، محذوف را تفسير كرده است.
1. كلمه «اسم» شامل اسمِ صريح و مؤوّل مى شود. اسم صريح، مثل «اَللَّهُ» در «تَبارَكَ اللَّهُ» اعراف (7) آيه 54 و مؤوّل از «اَنْ» و «اَنَّ» حاصل مى شود. «اَنْ»، مثل «اَلَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ امَنُوا اَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ» حديد (57) آيه 16، به تقدير «خُشُوعُ قُلُوبِهِمْ» و «اَنَّ»، مثل «اَوَلَمْ يَكْفِهِمْ اَنّا اَنْزَلْنا» عنكبوت (29) آيه 51 به تقدير «اَوَلَمْ يَكْفِهِمْ اِنْزالُنا».
2. اسم مرفوع ممكن است اسم ظاهر، ضمير بارز يا ضمير مستتر باشد. اسم ظاهر، مثل «اللَّه» و ضمير بارز، مثل «اَكَلْتُ» و مستتر، مثل «اَنَا» در «اَقُومُ»، «اَنْتَ» در «قُمْ» و «هُوَ» در «قامَ».
3. فعل شامل متصرّف، مثل «خَلَقَ» و جامد، مثل «نِعْمَ» و «بئْسَ» مى باشد.
4. منظور از شبه فعل، مصدر، اسم فاعل، افعل تفضيل، صفت مشبّهه، صيغه مبالغه و اسم فعل است.
5. عنكبوت (29) آيه 44: خداوند آسمانها را آفريد.
6. فاطر (35) آيه 28: و از مردم و جنبندگان و چهارپايان، گروهى رنگهايشان مختلف است.
7. مائده (5) آيه 19: هيچ بشارت دهنده اى (پيامبرى) براى ما نيامد.
8. نساء (4) آيه 79: خداوند كفايت كرده در حالتى كه حاضر و ناظر است.
9. مؤمنون (23) آيه 36: دور است دور آن چه كه (از بعث و نشور) وعده داده مى شويد.
10. گاهى اسم مصدر نيز به فاعل اضافه مىشود. درباره عمل كردن اسمِ مصدر در جلد سوّم ان شاء اللَّه بحث مى شود.
11. بقره (2) آيه 251: اگر نبود دفع كردن خداوند مردم را ... .
12. همان، آيه 212 «يَرْزُقُ» فعل، ضمير «هُوَ» فاعلش جمله فعل و فاعل خبر براى «اَللَّهُ» و «اَللَّهُ» مبتدا است. يعنى خداوند روزى مى دهد.
13. توبه (9) آيه 6: و اگر يكى از مشركين ازتو پناه خواست ... .