او در سیاسی ایدئولوژیک لشکر 77 پیروز خراسان سمت رابط و در اواخر زندگیش مسئول سیاسی ایدئولوژیک گردان 163 از تیپ 1 شده بود و غیر از داشتن مسئولیت خطیر ارشاد و تبلیغ, در فعالیتهای مختلفی از قبیل تشکیل کلاس سواد آموزی و تقسیم وسائل و امکانات و همچنین ساختن مسجد در خط مقدم جبهه شرکت فعال و هدایتگرانه داشت.
حتی در مواقعی یک تنه مسئولیت کارهای بزرگ را قبول و به انجام آن می پرداخت. با اینحال او در مواقع حمله به تمام واحدها از قبیل: سپاه و بسیج کمک می کرد.
فتح الله دو سال و اندی در جبهه ها بود و از جبهه ای به جبهه ی دیگر می رفت تا این که بعد از شرکت در کلیه مراحل عملیات رمضان در مرحله پنجم عملیات به آن چه آرزو داشت دست یافت و به خیل عظیم شهدا پیوست.
جنازه نورانیش بعد از 24 روز که در گرمای سوزان جنوب سوخته بود، به همت برادران بسیج بدست آمد و به اهواز منتقل شد.
فتح الله به هنگام شهادت هیچ نشان و آثاری که هویت او را مشخص کند با خود نداشت، گویی از همه ی این علامت های دنیایی گریزان بود، حتی پلاک مخصوص خود را قبل شهادت باز کرده بود و به همین دلیل شناسایی او بسیار دشوار بود.
بالاخره پس از شناسایی توسط دوستانش به زادگاهش قم شهر خون و شهادت حمل شد و در تاریخ 8 شهریور 1361 درست یک ماه بعد از شهادت در میان انبوه امت شهید پرور قم که در غم جانگداز فراقش می گریستند تشییع و در گلزار شهدا به خاک سپرده شد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو، و روح مطهرش با پیامبران و امامان بزرگوار و شهداء عالیمقام محشور باد