انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: سلامت سرا

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.77
    نوشته ها
    3,299
    صلوات
    144
    دلنوشته
    6
    برای شفای عزیزی که سالها در اسارت بوده و الان حالش وخیم است التماس دعا دارم
    صلوات و تشکر
    1,162
    مورد صلوات
    3,816 در 2,089 پست
    نوشته های وبلاگ
    2
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پرچم سلامت سرا




    اب گرم کن
    عراقي‌ها در زمستان به ما آب داغ نمي‌دادند و آب‌گرم‌كني هم بود كه هميشه خراب بود.

    نفت هم به اندازه‌ي كافي نمي‌دادند بلكه به اندازه‌اي مي‌دادند كه مثلاً از صد و پنجاه نفر كه مي‌خواستند به حمام بروند، به هر نفر، هر ده روز يك پيت حلب آب گرم بيشتر نمي‌رسيد، كه جواب استحمام بچه‌ها را نمي‌داد.


    لذا بچه‌ها سيم‌هاي چراغ‌ها يا لوله‌هاي قديمي را كه در حياط بود، با گذاشتن نگهبان، بيرون مي‌كشيدند و با استفاده از آن‌ها و قطعات حلبي، المنت درست مي‌كردند.


    اين سيم را داخل سطل آب مي‌انداختند و سطل آب را جوش مي‌آوردند، كه البته همه‌ي اين كارها با دلهره و نگهباني انجام مي‌گرفت.

    چون گاهي نگهبان عراقي سر مي‌رسيد و مي‌گفت: «اين آب داغ را از كجا آورده‌ايد؟»


    گاهي وقت‌ها المنت را مي‌گرفتند و مي‌گفتند: «مال كيه؟»

    مي‌گفتيم: «هيچ‌كس»

    با تعجب مي‌گفت: «بابا من اين را در اين آسايشگاه پيدا كرده‌ام. بايد بگوييد مال كيه؟»

    ما هم مي‌گفتيم: «ما چه مي‌دانيم مال چه كسي است؟»
    با دلِ پُر
    امید؛چشم انتظاریم هنوز...

  2. 2 کاربر برای پست " ملکوت " عزیز صلوات فرستاده.

    مدير سايت (2014_10_06), یا علی ابن الحسین (2014_10_05)

  3. Top | #2

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.77
    نوشته ها
    3,299
    صلوات
    144
    دلنوشته
    6
    برای شفای عزیزی که سالها در اسارت بوده و الان حالش وخیم است التماس دعا دارم
    صلوات و تشکر
    1,162
    مورد صلوات
    3,816 در 2,089 پست
    نوشته های وبلاگ
    2
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    ماجرای توالت ها در اردوگاه

    سیدناصر حسینی‌پور، آزاده هشت سال دفاع مقدس در خاطرت خود از دوران اسارت می گوید: در کمپ ملحق توالتها مقررات خاص خودش را داشت. رفتن به توالت با شمارش بود. وقتی اسیری برای قضای حاجت وارد توالت می‌شد، یک نفر از یک تا ده می‌شمرد. بچه‌ها باید با اعلام عدد دو از توالت بیرون می‌آمدند. اگر اسیری تاخیر داشت، مسئول نوبت، با لگد با در توالت می‌کوبید تا بیرون بیاید.

    در توالت‌ها از داخل بسته نمی‌شد، عراقی‌ها دربندهای داخلی توالت‌ها را درآورده بودند. وقتی عدد ده توسط مسئول شمارش تکرار می‌شد، با لگد به در توالت می‌کوبید، اگر بچه‌ها از داخل در را نمی‌گرفتند، محکم به سرشان می‌خورد. معمولا بچه‌ها از داخل در را نمی‌گرفتند، محکم به سرشان می‌خورد. بیشتر اوقات که ساعات کمتری را برای هوا خوری بیرون بودیم، هر کس موفق می‌شد به توالت برود، انگار به فتح بزرگی رسیده بود!
    با دلِ پُر
    امید؛چشم انتظاریم هنوز...

  4. 2 کاربر برای پست " ملکوت " عزیز صلوات فرستاده.

    مدير سايت (2014_10_06), یا علی ابن الحسین (2014_10_05)

  5. Top | #3

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.77
    نوشته ها
    3,299
    صلوات
    144
    دلنوشته
    6
    برای شفای عزیزی که سالها در اسارت بوده و الان حالش وخیم است التماس دعا دارم
    صلوات و تشکر
    1,162
    مورد صلوات
    3,816 در 2,089 پست
    نوشته های وبلاگ
    2
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض





    لیست ناهار و شام در اردوگاه

    صبحانه آب عدسی بود. چیزی شبیه شوربا که از عدس، خرده برنج و رب گوجه تشکیل می‌شد. شوربای سهمیه‌ چهل نفر، به سختی ده نفر را سیر می‌کرد! سهمیه‌ ناهار هر نفر، بین هفت تا هشت قاشق بود. بعضی وقت‌ها به ده قاشق می‌رسید. خورش آب برنج‌ها در هفته متنوع و کم هزینه بود. کلم، بامیه، کرفس، بادمجان، شلغم نپخته، برگ چغندر، هویج، سیب‌زمینی آب‌پر و گوجه فرنگی با پیاز بود.

    شام آب بادمجان، آب پیاز، آب نخود، خوراک لوبیا و یا گوشت گاو وارداتی بود. آب گوشت سهمیه‌ ده نفر 80 درصد آب و 20 درصد گوشت بود. سهمیه‌ی هر نفر شش، هفت قاشق غذاخوری می‌شد. دویست گرم گوشت برای ده نفر و بیست گرم گوشت برای یک نفر. گوشت‌ها وارداتی کشورهای بلغارستان، برزیل و استرالیاست.

    ولی در این میان تنها خاطرات تلخ و شیرین زندگی اسرا بعد از جنگ را تشکیل نمی دهد بلکه امروز آزادگان هشت سال دفاع مقدس جدا از پیگیری حقوقی و مطالبات خود را مشکلات دیگری هم دست برگریبانند.

    علی خاجی پزشک، پژوهشگر و آزاده دفاع مقدس که چندسالی است پژوهش‌هایی را در خصوص وضعیت سلامت آزادگان و بیماری‌های رایج اسرای ایرانی در زمان اسارت در اردوگاه‌های عراق انجام داده است می گوید: به جز تبعات جراحات جنگی و مجروحیت‌ها، بیماری‌های پوستی، شایع‌ترین بیماری‌های دوران اسارت بود. وجود بیماری‌های پوستی عمدتا به دلیل عدم وجود حمام و سرویس بهداشتی‌های مطلوب و عدم وجود بهداشت عمومی در محیط اردوگاه‌ها بود. بیماری‌های پوستی مانند شپش غالباً در همان سال اول ورود به اردوگاه، گریبان اسرای ایرانی بود و کمتر اسیری را می‌توان یافت که به بیماری شپش مبتلا نشده باشد.
    با دلِ پُر
    امید؛چشم انتظاریم هنوز...

  6. 2 کاربر برای پست " ملکوت " عزیز صلوات فرستاده.

    مدير سايت (2014_10_06), یا علی ابن الحسین (2014_10_05)

  7. Top | #4

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.77
    نوشته ها
    3,299
    صلوات
    144
    دلنوشته
    6
    برای شفای عزیزی که سالها در اسارت بوده و الان حالش وخیم است التماس دعا دارم
    صلوات و تشکر
    1,162
    مورد صلوات
    3,816 در 2,089 پست
    نوشته های وبلاگ
    2
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض





    کمتر اسیری امروز از بیماری اضطراب رنج نمی‌برد

    وی مشکلات جسمی پیش آمده بعد از ضرب‌وشتم آزاگان را از دیگر مسائل مهم اسارت دانست و اظهار داشت: دوران اسارت مشکلات بسیاری را برای آزادگان میهنمان ایجاد کرد و این مسئله جزو برنامه‌های بعثی‌ها بود. امروز کمتر اسیری را می‌توان پیدا کرد که از بیماری اضطراب رنج نبرد و اعمال این فشارها برای ایجاد بیماری‌های روحی برروی اسرای ایرانی یک برنامه حساب شده بود.

    این آزاده دوران دفاع مقدس ادامه داد: بیماری‌های دستگاه گوارش از دیگر امراض شایع اسارت بود، در این زمینه می‌توان نقش مسئولین اردوگاه‌های عراق را در این زمینه پر رنگ دانست، برای مثال ریختن پور لباسشویی در غذای بچه‌ها، به خصوص بچه‌هایی که در اردوگاه مفقودین اسیر بودند؛ ایجاد عوارض شدید گوارشی از جمله اقدامات ضدانسانی آنها بود که تعداد زیادی از بچه‌های آزاده کشورمان بر اثر اسهال خونی و کمبود آب بدن به شهادت رسیدند.
    با دلِ پُر
    امید؛چشم انتظاریم هنوز...

  8. 2 کاربر برای پست " ملکوت " عزیز صلوات فرستاده.

    مدير سايت (2014_10_06), یا علی ابن الحسین (2014_10_05)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 05:23 AM