اين كه سخنان قرآن مانند حرفهاي معمولي افراد بشر نيست وسراسر آن گواهي مي دهد كه از منبع غيبي سر چشمه گرفته است .در قرآن منافع هيچ گروهي در نظر گرفته نشده وهمه اش دعوت به پاكي وصداقت ودوري از تقلب ونيرنگ است جاذبه خاصي كه افراد را بطرف خود مي كشاند وحرفهاي آن دلنشين ومطابق با طبع بشري است اين كه گذشت زمان آنرا منسوخ ننموده ومحتواي آن همواره تازگي دارد ,هماهنگي وانسجام مطالب آن,اسلوب ويژه كه نه شعر است نه نثر ,الفاظ كوتاه وعمق معاني كه در طول قرنها دانشمندان را مجذوب خود نموده وتفسير هاي متعدد نتوانسته همه ابعاد آنرا روشن كند وگذشت زمان ابعاد جديدتري را آشكار مي كند همه اين مسائل نشان مي دهد قرآن كريم ساخته وپرداخته فكر بشر نيست.
پرسش شما در حقيقت به حجّيت صدورى قرآن باز مىگردد؛ يعنى، اين كه قرآن سند الهى و حجت خدا بر انسان بوده است مساله را از طريق اعجاز پي مي گيريم و سپس به خرده پرسش هاي مطرح شده خواهيم پرداخت:
قرآن از جهاتى گوناگون، اعجاز دارد و معجزهاى جاويد و زنده است؛ يعنى، در همه زمانها، ديگران از آوردن مثل آن عاجز و ناتوانند. از اين رو قرآن تمام انديشمندان و فرزانگان بشرى را، به تحدى و چالش فراخوانده است. بعضى از جنبههاى اعجاز قرآن عبارت است از:
اعجاز ادبى و موسيقيايى
قرآن از جهت اعجاز ادبى، برجستهترين اديبان عرب را شگفتزده ساخته است تا آنجا كه سرسختترين دشمنان پيامبرصلى الله عليه وآله (مانند وليد)، بر فرابشرى بودن اسلوب زيبا، تركيب بديع و آهنگ بىنظير آن اعتراف كردهاند.
پروفسور دورمان Marry Gaylord Dorman. آمريكايى مىنويسد: «قرآن لفظ به لفظ به وسيله جبرئيل، بر حضرت محمدصلى الله عليه وآله وسلم وحى شده و هر يك از الفاظ آن كامل و تمام است. قرآن معجزهاى جاويد و شاهد بر صدق ادعاى محمد رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم است. قسمتى از جنبه اعجاز آن، مربوط به سبك و اسلوب انشاى آن است و اين سبك و اسلوب، به قدرى كامل و عظيم و با شكوه است كه نه انسان و نه پريان، نمىتوانند كوچكترين سورهاى نظير آن را بياورند»نيك بين، نصراللَّه، اسلام از ديدگاه دانشمندان غرب، (دورود، سيمان وفارسيت، بىتا)، ص 48 ؛ به نقل از اسلام و غرب، ص 106..
پروفسور ا.گيومA. Guillauome. مىگويد: «قرآن با آهنگ زيباى مخصوص، داراى موسيقى دلنوازى است كه گوش را مىنوازد. عده كثيرى از مسيحيان عرب زبان، سبك قرآن را ستودهاند. از ميان شرق شناسان كسانى كه به زبان و ادبيات عرب آشنايى دارند، فصاحت و لطف و ظرافت شيوه قرآن را مىستايند. زمانى كه قرآن را تلاوت كنند، جذابيت خاص آن، بىاختيار شنونده را به سوى خود مىكشد و اين حلاوت و موسيقى دلنشين بود كه فرياد سرزنش كنندگان را خاموش كرد و به كالبد شريعت پيامبر اسلام، روح دميد و آن را غيرقابل تقليد گردانيد. در پهنه نظم، نثر و ادبيات پردامنه عرب، كتابى به فصاحت، بلاغت، بلندپايگى و پرمايگى قرآن نمىشناسيم و اثرى نيست كه بتوان آن را با قرآن مقايسه كرد. تأثير عميق آيات قرآن بر عرب و غير عرب، آن چنان است كه عنان اختيار از كف مىدهند»
The Quran Interpreted, A. J. Arberry, New York. 4791, v.2.p.01.
(ق بىآزار شيرازى، عبدالكريم، ترجمه تصوير و تفسيرى آهنگين سوره فاتحه و توحيد، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ دوم 1374).
نولدكه آلمانى در كتاب تاريخ قرآن مىنويسد: «كلمات قرآن آن چنان خوب و به هم پيوسته است كه شنيدنش، با آن هماهنگى و روانى، گويى نغمه فرشتگان است؛ مؤمنان را به شور مىآورد و قلب آنان را مالامال از وجد و شعف مىگرداند».VGeschichte Des Quran. Neeldke. p.65. بارتلمى سنت هيلر دانشمند فرانسوى نيز در كتاب محمد و قرآن مىنويسد: «قرآن كتابى است بىهمتا كه زيبايى ظاهرى و عظمت معنوى آن برابر است. استحكام الفاظ، انسجام كلمات و تازگى افكار در سبك نو ظهور آن، چنان جلوهگر است كه پيش از آنكه خردها تسخير معانى آن گردند، دلها تسليم آن مىشوند. در ميان پيامبران هيچ كس، مانند پيامبر اسلام نتوانسته است اين همه نفوذ كلام داشته باشد.
قرآن با سبك خاص خود، هم سرود مذهبى است و هم نيايش الهى؛ هم شريعت و قوانين سياسى و حقوقى است و هم نويد بخش و هشدار دهنده؛ هم پندآموز است و هم راهنما و هدايت كننده به راه راست و هم بيان كننده قصه، داستان و حِكَم و امثال. و بالاخره قرآن زيباترين اثر به زبان عربى است كه در ميان كتابهاى مذاهب جهان نظير ندارد.
به اعتراف مسيحيان عرب زبان اين كتاب شريف، تأثير شگرفى در دل و جان شنوندگان دارد»Mohomet et Le Quran, Hilaire, B.Saint, Paris, 5681 P.721.جهت آگاهى بيشتر در اين زمينه نگا:
الف. صادق رافعى، مصطفى، اعجاز قرآن، (تهران: بنياد قرآن، 1361)؛
ب. قطب، سيد، التصوير الفنى فى القرآن؛
پ. بىآزار شيرازى، عبدالكريم، ترجمه تصوير و تفسيرى آهنگين سوره فاتحه و توحيد، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ دوم، 1374).
2. اعجاز علمى
رازهاى علمى نهفته در قرآن، اقيانوس بىكرانى از دانشهاى كيهان شناختى، انسان شناختى، تاريخ، نجوم و ... است كه دانشمندان شرق و غرب را به تحقيقات زيادى واداشته و آنان را سخت به حيرت افكنده است.
در اينجا به نمونههاى چندى از آيات و موضوعات علمى ذكر شده اشاره مىشود:
1. تركيب خاص نباتات (آيه 19، سوره حجر)؛
2. تلقيح نباتات (آيه 22، همين سوره)؛
3. قانون زوجيت و تعميم آن به عالم نباتات (آيه 3، سوره رعد)؛
4. حركت وضعى و انتقالى زمين (آيه 53، سوره طه)؛
5. وجود يك قاره ديگر غير از قارههاى شناخته شده آن روز (آيه 17، سوره رحمن)؛
6. اصل كروى بودن زمين (آيه 40، سوره معارج)؛
7. ارتباط بين پديدههاى جوى (آيه 164، سوره بقره و آيه 5 سوره جاثيه).
در عين حال با توجه به اينكه قرآن، كتابى انسانساز و هدايتگر است، تنها ممكن است در موارد خاصى به مسائل علمى اشاره كند. اين اشارات جزئى، منبع الهام براى دانشمندان است. گذشته از آن، قرآن هميشه مردم را به سير در روى زمين و مطالعه پديدههاى جوى، فرا خوانده و بنا بر پارهاى از تفاسير، امكان صعود به كرات ديگر را خبر داده است.
در اين زمينه كتابها و مقالههاى بسيارى از سوى دانشمندان، در رشتههاى مختلف علوم به نگارش درآمده و همه از عظمت قرآن و تطبيق آيات آن، با جديدترين رهيافتهاى دانش بشرى سخن گفتهاند.نگا:
الف. طباطبايى، سيد محمد حسين، اعجاز قرآن؛
ب. آيةاللَّه مكارم شيرازى، ناصر، قرآن و آخرين پيامبر؛
ج. المكى العاملى، حسن محمد، الالهيات على هدى الكتاب والسنة والعقل، محاضرات استاد جعفر سبحانى، (قم: امام صادقعليه السلام، 1417)، ج 3، ص 418؛
د. آيةاللَّه خويى، سيد ابوالقاسم، ترجمه البيان، ج 1، ص 117. «موريس بوكاى» ( BucailleMaurice) در كتاب مقايسهاى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم مىگويد: «چگونه مىتوان از تطبيق قرآن با جديدترين فرآوردههاى علمى بشر، در شگفتى فرو نرفت و آن را اعجاز به حساب نياورد!؟».بوكاى، موريس، مقايسهاى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ترجمه: مهندس ذبيح اللَّه دبير، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ دوم، 1364).
او ضمن مقايسه آموزههاى علمى قرآن، با تناقضات عهدين و دانشهاى رايج زمان نزول قرآن، مىگويد: «نظر به وضع معلومات در عصر محمدصلى الله عليه وآله، نمىتوان انگاشت كه بسيارى از مطالب قرآنى - كه جنبه علمى دارد - مصنوع بشرى بوده باشد. به همين جهت كاملاً به حق است كه نه تنها قرآن را بايد به عنوان يك وحى تلقى كرد؛ بلكه به علت تضمين اصالتى كه عرضه مىدارد ... به وحى قرآنى مقام كاملاً متمايزى مىدهد».همان، ص 338.
3. اعجاز در پيشگويى
قرآن از حوادثى در آينده خبر داده است. اين خبرها، برخى نسبت به خود قرآن است و بعضى نسبت به حوادث خارجى. بخشى رويدادهاى مقطع خاصى از تاريخ است و بعضى مستمر و پايا. برخى زمان تحققش فرارسيده و از نظر تاريخى صدق و حقانيت قرآن را به اثبات رسانده است. در مقابل برخى ديگر مربوط به آينده بشريت است؛ مانند: حاكميت صالحان، برقرارى حكومت جهانى عدل و توحيد و تحقّق مدينه آرمانى اسلامى.
دورمان مىنويسد: «قسمت ديگر از اعجاز قرآن، مربوط به پيشگويىهايى است كه در آن مندرج است و به نحو اعجاب آورى، داراى اطلاعاتى است كه مرد درس نخواندهاى مانند محمدصلى الله عليه وآله وسلم هيچ گاه قادر نبود آنها را جمع كند»نيك بين، نصراللَّه، اسلام از ديدگاه دانشمندان غرب، ص 48..
به اختصار بعضى از موارد يادشده بيان مىشود:
3-1. تحريف ناپذيرى
قرآن مجيد به صراحت اعلام مىدارد: - بر خلاف كتابهاى آسمانى پيشين - براى هميشه از ساحت اين كتاب مقدس كوتاه است و حفظ و عنايت الهى، همواره تضمين كننده عصمت آن است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»؛ حج(15)، آيه 9.؛ «همانا ما ذكر را فروفرستاديم و ما همواره آن را نگاهبانيم» و «وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ»؛ فصلت(41)، آيه 41 و 42.؛ «و اين كتابى است نفوذناپذير، باطل از پيش و پس در آن راه نمىيابد. نازل شده از سوى خداى حكيم و حميد است».
اين ادعاى قرآن، اكنون تجربهاى پانزده قرنه را پشت سر نهاده و نشان داده است كه تلاشهاى دشمنان، در اين زمينه ناكام مانده و حسرت افزودن يا كاستن حتى يك كلمه از قرآن، بر دل آنها مانده است و از اينكه در آينده نيز بتوانند از عهده آن برآيند، به طور كامل مأيوس و نااميد گشتهاند!
3-2. تحدّى ناپذيرى
قرآن به گونههاى مختلف، انسانها را به تحدّى و همانندآورى فراخوانده و با قاطعيت كامل ادعا كرده است: اگر تمام بشر، دست به دست هم دهند، نمىتوانند مانند آن را بياورند: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً»؛ اسراء(17)، آيه 88.؛ «بگو اگر جن و انسانها با يكديگر اتفاق كنند، هرگز نمىتوانند همانندى چون اين قرآن آورند؛ هر چند گروهى از ايشان گروه ديگر را پشتيبان باشند».
قرآن از اين فراتر رفته و مخالفان را به آوردن سورهاى چون قرآن، دعوت و عجز و ناتوانى هميشگى آنان را در اين باره اعلام كرده است: «وَ إِنْ كُنْتُمْ فِى رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ»؛ بقره (2)، آيه 23 و 24.؛ «و اگر در آنچه ما بر بنده خويش نازل كرديم (قرآن) ترديد داريد، پس سورهاى مانند آن بياوريد و گواهان خود - جز خدا - را فراخوانيد، اگر راست مىگوييد! پس اگر چنين نكنيد - و هرگز نخواهيد كرد - پس بپرهيزيد از آتشى كه هيزم آن انسان است و سنگ كه براى كافران مهيا شده است».
اين پيشگويى قرآن، طى پانزده قرن تجربه شده است و همه تلاشها در جهت همانند آورى سورهاى - حتى به اندازه سوره «كوثر» كه داراى حجمى در حدود سه سطر است - ناكام مانده و تكاپوگران اين عرصه را جز رسوايى سودى نبخشيده است.جهت آگاهى بيشتر در اين زمينه نگا: خويى، سيدابوالقاسم، مرزهاى اعجاز، ترجمه جعفر سبحانى، (تهران: محمدى، چاپ اول، 1349)، صص 153-166.
3-3. حوادث تاريخى
قرآن مجيد رخدادهايى را پيش از وقوع آنها و در شرايطى كه محاسبات عادى قادر به پيشبينى آنها نبود، اعلام كرده و واقعيت تاريخى نيز به طور دقيق - آنسان كه قرآن از پيش خبرداده - تحقق يافته است. نمونههايى از آن عبارت است از:
3-3-1. پيروزى اسلام بر مشركان مكّه و ورود مسلمانان به خانه خدا در امنيت كامل: «لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ»؛ فتح (48)، آيه 27.؛ «هر آينه به خواست خدا به مسجد الحرام در مىآييد؛ در حالى كه سرهاى خود را تراشيده و تقصير مىكنيد و هيچ خوفى بر شما نباشد». پس از نزول اين آيه، چيزى نگذشت كه صلح و به تعبيرى فتح حديبيه پديد آمد و زمينههاى ورود سرافرازانه مسلمانان و از پى آن، پيروزى قاطع اسلام بر شرك و كفر و تبديل مجدد مسجد الحرام به كانون اصلى توحيد فراهم شد.
3-3-2. پيروزى روم بر ايران؛ قرآن مجيد خبر مىدهد پس از پيروزى امپراتورى ايران بر روم، به زودى روم بر ايران چيره شده و مؤمنان از اين حادثه خرسند خواهند شد: «غُلِبَتِ الرُّومُ فِى أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ فِى بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ»؛ روم (30)، آيات 2-4.؛ «روم در ادنى الارض (اطراف شام يا الجزيرهنگا: شبر، سيد عبداللَّه، تفسير القرآن الكريم، (بيروت: داراحياء التراث العربى، بىتا)، ص 385.) مغلوب گرديده و پس از آن در اندك سالى (بين سه تا هفت سال) چيره خواهد شد. امر همواره از آن خدا است؛ چه پس از آن و چه پيش از آن و در آن روز، مؤمنان شادمان خواهند شد». اين پيشگويى قرآن همزمان با پيروزى مسلمانان در جنگ بدر، رخ نمود و شادى مضاعف براى مسلمانان به همراه آورد.همان.
وجوه ديگرى نيز درباره اعجاز قرآن ذكر شده است؛ از قبيل: اعجاز در معارف، اخبار به غيب، عدم اختلاف و تناقض، قانونگذارى و ... .
مطالعه منابع مختلف در اين زمينه سفارش مىشود.براى آگاهى بيشتر ر.ك:
الف. مطهرى، مرتضى، وحى و نبوت، (قم: صدرا)؛
ب. طباطبايى، سيدمحمدحسين، تفسير الميزان، (قم: اسماعيليان، بىتا)، ج 1، صص 58 - 73؛
پ. توسليان، سيد مرتضى، عظمت قرآن؛
ت. جمعى از نويسندگان «در راه حق»، درسهايى پيرامون شناخت قرآن؛
ث. گرامى، محمد على، درباره شناخت قرآن؛
ج. حجازى، فخرالدين، پژوهشى پيرامون قرآن و پيامبر؛
چ. مكارم شيرازى، ناصر، قرآن و آخرين پيامبر؛
ح. مؤدب، سيدرضا، تأملى در آفاق اعجاز قرآن (مق)، معارف، ش 20، آبان 1383؛
خ. مؤدب، سيد رضا، اعجاز قرآن در نظر اهل بيتعليهم السلام و...، (قم: احسن الحديث، چاپ اول 1379).
ريز سؤالات:
1. آيا مي توان پيشگويي هاي قرآن را با پيشگويي هاي اداموس برابر انگاشت؟ هرگز زيرا:
الف. آنچه در مكاشفات اداموس آمده مطالبي بسيار گنگ و مبهم است و به گونه هاي مختلف از آن استفاده شده است.
ب. پيشگوييي هاي اداموس مطالبي نيست كه ابتدا او بيان كرده باشد، بلكه واگويي مبهمي از مطالبي است كه در كتاب هاي پيشين مذهبي پيرامون آخرالزمان بيان شده و نكته جديدي در برندارند.
2. آيا ممكن است كه در آينده به تحدي قرآن پاسخ گويد؟ از لابلاي مطالب پيشين روشن مي شود كه سبك شناسي قرآن نشان مي دهد اين كتاب از نسخ كارهاي بشري نيست تا تقليدپذير باشد و اين يكي از رموز تحدي قرآن و اعتماد آورنده آن به اين است كه هرگز كسي با آن تحدي نتواند كرد. اگر قرآن تحدي پذير بود با وجود انگيزه هاي بسيار قوي مخالفان قرار داشتن عرب در اوج قدرت ادبي تاكنون اين مسأله عملي مي شد، اما چرا مي بينيم كه هنوز كه هنوز است با اين همه دشمنان اسلام و قرآن و وجود دشمناني چون صهيونيست ها و استعمارگران بين المللي و به كارگيري بسياري از برجسته ترين نويسندگان و اديبان هم چنان از انجام اين عمل عاجزند؟ اين به دليل ناكامي هاي بسيار و كشف اين مطلب است كه هرگز چنين چيزي از عهده بشري برآمدني نيست. اين مساله را در ميان آغاز اديبان برجسته عرب كه در صدر دشمنان اسلام بودند كشف نموده و به فرابشري بودن نص قرآني اعتراف كردند.
3. ما كه عرب زبان نيستيم چگونه اعجاز قرآن را تشخيص دهيم؟ اين مساله مانند ساير وجوه اعجاز است كه مسلمان براي آشنايان و متخصصان در زمينه هاي مختلف علمي، تاريخي بهتر از ديگران قابل كشف است. كسيكه كمترين آشنايي با متون عربي مي تواند تفاوت شگفت و آشكار سبك قرآن با ديگر آثار بشري را نشان دهد. شما حتي اگر احاديث خود پيامبر را با قرآن كنار هم بگذاريد به راحتي تفاوت سبك عجيبي را احساس مي كنيد و كاملا مشخص است كه اين دو كلام دو نفر كاملا متفاوت مي باشد. بنابراين براي درك اعجاز قرآن كرد و يا به اهل آن رجوع كرد و نظر آنان را پذيرفت. به هر روي اعجاز قرآن وصف قرآن است و شناخت آن تابع ميزان اگاهي ها، مهارت ها، قابليت ها و فعاليت هاي ما.