گفتيم كه ساخت صفت مشبهه از ثلاثى مجرد قياساً بر وزن «أَفْعَل» است به شرط اينكه فعل، بر رنگ يا عيب (ظاهرى) يا زينت (ظاهرى) دلالت كند؛
ولى اگر چنين نباشد يعنى فعل، بر رنگ يا عيب يا زينت دلالت نكند، صفت مشبهه سماعى است و وزنهاى مختلفى دارد؛
مانند: شَريف (بر وزن فعيل) ، شُجاع (بر وزن فُعال) ، جَبان (بر وزن فَعال) ، سَيِّد (بر وزن فَيْعِل) ، صَعْب (بر وزن فَعْل) ، صُلْب (بر وزن فُعْل) ، ذَلُول (بر وزن فَعُول) ، بَطَل (بر وزن فَعَل) ، صِفْر (بر وزن فِعْل) ، نَجَس (بر وزن فَعَل) ، غَضْبان (بر وزن فَعْلان) ، عُرْيان (بر وزن فُعْلان) .
صفت مشبهه از غير ثلاثى مجرد (ثلاثى مزيد، رباعى مجرد و مزيد) بر وزن اسم فاعل از فعل و باب موردنظر ساخته مىشود و از آن، قصد ثبوت مىشود (و اين قصد با قرينه، به مخاطب فهمانده مىشود چه قرينهى لفظيه و مقاليه و چه قرينهى حاليه) ؛
مانند: مُنْقَطِع، مُعْتَدِل، مُسْتَقيم و. . .
در اين صورت كه وزن اسم فاعل و صفت مشبهه يكى است، بايد قرينهاى وجود داشته باشد تا قصد حدوث يا ثبوت فهميده شود.
گاهى صفت مشبهه از ثلاثى مجرد نيز (مثل غير ثلاثى مجرد) بر وزن اسم فاعل مىآيد و گاهى بر وزن اسم مفعول مىآيد؛ مانند: طاهر القلب محمود المقاصد (در اصل: طاهرٌ قلبُه، محمودٌ مقاصدُه) .