پارساترين مردمان
(((يا أحمد! ان أحببت أن تكون أورع الناس فازهد فى الدنيا وارغب فى الآخرة.
فقال: يا الهى! كيف أزهد فى الدنيا؟
فقال: خذ من الدنيا حفنا من الطعام و الشراب و اللباس و لا تدخر لغد و دم على ذكرى.
فقال: يا رب! كيف أدوم على ذكرك؟
فقال: بالخلوة عن الناس و بغضك الحلو و الحامض و فراغ بطنك و بيتك من الدنيا.)))
ترجمه :
اى احمد! اگر دوست دارى كه پارساترين مردمان باشى، نسبت به دنيا زهد پيشه كند و نسبت به آخرت رغبت داشته باش.
پيامبر،صلى الله عليه و آله گفت: خداوندا! چگونه نسبت به دنيا زهد بورزم؟
خداوند فرمود: از خوراك و آشاميدنى و پوشاك دنيا به اندازه خيلى كم (دو كف دست) استفاده كن و براى فردا چيزى ذخيره مكن(1)و همواره به ياد من باش.
پيامبرصلى الله عليه و آله پرسيد: خداوندا! چگونه همواره به ياد تو باشم؟
خداوند فرمود: با دورى از مردم(2) و كينه نسبت به ترش و شيرين(3) و خالى نگه داشتن شكم و خانه از دنيا.
1- شكى نيست كه هدف از اين تعاليم هرگز ركورد و توقف در كار و كسب و توليد و پيشرفتهاى اقتصادى نيست، زيرا مكتبى كه پيشواى بزرگش دست كارگر را مى بوسد و كاسب را حبيب خدا و كشاورزان را گنجهاى پروردگار معرفى مى كند، راضى به عقب ماندگى و عدم توسعه در كار و صنعت و توليد و امثال اينها نيست، بلكه هدف ايجاد روحيه بى اعتنايى ره زخارف دنيوى در عين اهتمام به تلاش در راه كسب آنهاست.
2 - منظور از دورى مردم، فاصله گرفتن از اجتماع و عدم قبول مسؤوليتهاى گوناگون در جامعه نيست، زيرا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و امير المومنين عليه السلام كه در رأس همه زاهدان بودند مسؤوليت عظيم اداره سياسى، اجتماعى، نظامى، اقتصادى جامعه را نيز به عهده داشتند و ساير ائمه اطهار عليه السلام بنا به اقتضاى زمان خويش هر كدام مسؤوليتى را عهده دار بودند و همواره با مردم و در متن جامعه و شريك درد و غم مردم بودند و امام راحل ما نيز در اين عصر، احياء كننده همين تفكر الهى بود. پس منظور از اين كناره گيرى از اجتماع يا دورى از افراد ناصالح و ناشايست هایى است كه در برخى از جوامع غلبه با آنهاست و يا منظور گذاشتن فرصتهاى فارغ از هياهوها و آمد و شدهاى اجتماع براى عبادت و تفكر و امثال اينهاست كه (((ان ناشئة الليل هى اشد وطأ واقوم قيلاً))) زيرا (((ان لك فى النهار سبحاً طويلاً.)))
3 - منظور از اين جمله نيز كاملاً واضح است كه يك انسان فرزانه و هوشمند كسى است كه به چيزى كه عارضى و فناپذير است دل نمى بندد و چون احياناً سد راه موفقيت آدمى نيز مى گردد نسبت به آنها با نظر لطف نمى نگرد. مراد از حلو و حامض؛ شيرين و ترش لذتهاى زودگذر است.
بر گرفته از کتاب حديث معراج از سيد محمد رضا غياثى كرمانى