بيان آيات [تفسير آيه:" لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ ..." كه گفته شده از مشكل ترين آيات قرآنى است]
اين سوره رسالت محمد بن عبد اللَّه خاتم النبيين (صلوات اللَّه عليه) را براى عوام از اهل كتاب و مشركين مسجل مىكند، و به عبارتى ساده تر براى عموم اهل ملت و غير اهل ملت و باز ساده تر بگويم: براى عموم بشر تسجيل مى كند، و مى فهماند كه آن جناب از ناحيه خدا به سوى عموم بشر گسيل شده، و اين عموميت رسالت آن جناب مقتضاى سنت الهى، يعنى سنت هدايت است، همان سنتى كه آيات زير بر آن اشاره دارد،
و مى فرمايد:" إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً" «1»،" وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ" «2» و به بيانى كه ان شاء اللَّه به زودى مىآيد بر عموميت دعوت آن جناب استدلال كرده، به اينكه دعوت آن حضرت متضمن صلاح مجتمع انسانى است، عقايد و اعمال افراد و جوامع را صالح مىسازد، و اين سوره هم با نزول در مكه مى سازد و هم نزول در مدينه، هر چند كه از نظر سياق به مدنى بودن شبيه تر است.
" لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ"
آيات اين سوره در سياقى است كه به قيام حجت عليه كافران به دعوت اسلامى اشاره مىكند، چه از اهل كتاب و چه مشركين، و نيز عليه عدهاى از اهل كتاب كه بعد از آمدن حجت به خاطر اختلافهاى ناشى از منيت حجت خدا را رها كردند. و با در نظر داشتن اين سياق از ظاهر آيات بر مىآيد كه منظور اشاره به اين معنا است كه رسول خدا (ص) از مصاديق حجت بينه اى است كه عليه مردم قيام شده، و سنت الهى كه در بندگان جارى است اقتضا كرده اين حجت قائم گشته، و اين رسول مبعوث شود، چون سنت جارى خدا ايجاب مىكرد بينه و حجت روشنگرش به سوى اين طوايف نيز بيايد، همانطور كه به طوايف و اقوام گذشته قبل از اختلافشان همين اقتضا را كرد و بر ايشان حجت فرستاد، چيزى كه هست خودشان از آن حجت استفاده نكردند، و با يكديگر اختلاف راه انداختند.
(1) ما راه را به او نمايانديم خواه شاكر باشد و خواه كفران كند. سوره انسان، آيه 3.
(2) هيچ امتى نبوده مگر آنكه هدايتگرى بيمرسان در آن بوده است. سوره فاطر، آيه 24.