اقتدار روحانی امام حسن (علیه السّلام)
قدرت معنوی و اقتدار روحانی امام حسن مجتبی به قدری بود که گرچه از اسباب ظاهری رهبری به اقتضای زمان چشم پوشید اما رهبر واقعی مردم به سوی حق بود. او بود که با رفتار متعالی و گفتار خداگونه خویش مردم را به سوی حق و حقیقت ناب الهی دعوت می کرد، او وارث دشواریها و مشکلاتی بود که از سالها پیش بر سر راه تحقق حکومت اسلامی پدید آمده و امور مسلمین را با خطر جدی مواجه کرده بود. او چراغ هدایت برای خداجویان بود.
امام مجتبی(علیه السّلام) با قرآن به عنوان سرچشمه معنویت عرفا، انس عجیبی داشت و براساس آشنائی با تعالیم ناب قرآن به مبارزه با اشرافیتی که به رهبری معاویه از نو جان گرفته بود و طبقات ممتاز و احیاء شده در عصر عثمان و شکست خوردگان صفوف مسلمین که در مقام رهبری سیاسی و اجتماعی جلوه گر شده بود برخاست.
در عصر امام حسن(علیه السّلام) برخی از توابع پیامبر به جهت دنیاگرائی و استحاله فکری در خلوت معاویه شیفته او شده بودند ،آنان که در زمان حیات پیامبر به نام امام حسن تبرک می جستند امروز به درگاه معاویه رو آورده و او را امیرالمؤمنین می نامیدند.
گروه دیگری که امام حسن(علیه السّلام) با آنها روبرو بود خوارجی بودند که زمانی در مقابل امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) ایستادند و آن کردند که نباید می شد ؛همانها که حضرت امیر(علیه السّلام) فرمود: دشمنی و مخالفت آنها بر من از همه کس بیشتر بود، چون در لباس دین ظاهر شده و در مقابل دین ایستادند. خوارج کج فهم در زمان امام حسن اعلام موجودیت کرده که نتیجه افکار آنها باعث ناامنی و ایجاد زمینه مناسب برای اخلالگری بنی امیه در جامعه شد.
با شهادت امیرالمؤمنین به دست متحجرترین افراد، زمینه حاکمیت معاویه در سال ۴۰ هجری فراهم شد. در این مدت معاویه بزرگترین ضربات را بر پیکر اسلام و امت اسلامی وارد کرد. سیاستهای مرموزانه ، نژادگرایانه و متعصبانه بنی امیه ، ایجاد انسداد فرهنگی و جلوگیری از تفسیر قرآن و نقل حدیث و گسترش فرهنگ اباحی گری و تغییر خواسته های مردم در جهت دور کردن آنها از ارزشهای دینی و در یک جمله تجسم همه ایده ها و ایده آلهای بنی امیه و تبدیل مدیریت الهی به حکومت استبدادی و سلطنتی موروثی اموی، بخشی از دستاوردهای شوم این جریان نفاق بود. حال امام در قبال اسلام و امت اسلامی به منظور مقابله با دشمنان اسلام چه وظیفه ای به دوش داشتند ؟
منیع:-