گردن شکسته
شخصی از بام افتاد و از قضا بر گردن ملاقطب خورد و مهره گردن او را شکست و وی را خانه نشین کرد. روزی در بستر خوابیده بود، جمعی به عیادت او آمدند و گفتند: حال مولانا چگونه است؟
گفت: از این بدتر چیست که کس دیگری از پشت بام افتاد و گردن من شکست!
منابع : کتاب خزائن، اثر مرحوم ملا احمد نراقی، ص180. (با اندکی تصرف)